مجله تخصصی مطالعات آمریکا

مقالات علمی پژوهشی و پایان نامه های روابط بین الملل و سیاست خارجی

مجله تخصصی مطالعات آمریکا

مقالات علمی پژوهشی و پایان نامه های روابط بین الملل و سیاست خارجی

مجله تخصصی مطالعات آمریکا

بایگانی

آخرین نظرات

پیوندها

رابطه با آمریکا: سوال ملی چهل ساله

چهارشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۸، ۰۸:۵۷ ب.ظ

بهاءالدین بازرگانی گیلانی

🌿...چهار دهه مناقشه مستمر میان ایران و آمریکا از لحاظ مدت و شدت، شگفت انگیز و به یک ابهام و سوال ملی تبدیل شده است. این در دورانی است که عملگرایی و تنوعِ بازیگری های بین المللی به منظور اجتناب از بحران های حاد، علی الخصوص بعد از دو جنگ جهانی به یک پارادایم اجتناب ناپذیر در عرصه جهانی تبدیل شده است. 

 

🌿 روابط خصمانه با انگلستان که در اوایل انقلاب به قطع مناسبات سیاسی منجر شد، علیرغم بدآوازگی این کشورِ استعماری، دیری نپائید و به برقراری مجدد روابط انجامید. علی رغم حیلت و غداریت تاریخی زبانزد انگلستان، برقراری روابطِ ولو پرفراز نشیب با این قدرت اروپایی، نه تنها نتوانست در روند رو به اعتلای انقلاب مانعی ایجاد کند، بلکه در مقاطعی حتی بر قدرت تحرک سیاسی آن هم افزود. 

 

🌿 از تکرار ِهمیشگی مصالحه ویتنام انقلابی با آمریکای دشمن و سپس ترقی این کشور آسیایی اجتناب کنیم و در این سو، در اروپا، نگاهی به آلمان بیفکنیم: تانک های رایش هیتلری گرچه در آخرین جنگ ویرانگرش، نتوانست قاره اروپا را فتح کند، دویچه مارک آلمان اما به این مهم دست یافت و اقتصاد سرشارِ همین آلمان مقهور، شرق جداشده اش را از امپراتوریِ ورشکسته به تقصیرِ شوروی، به دویچه مارک خرید و به جایگاه نخست رفاه و اقتصاد در قاره نائل شد.

 

🌿 با شروع دور جدید منازعات آمریکا با ایران، بد نیست ترسیم کوتاهی از تحولات دیگرگونه در مناسبات کلاسیک جهانی و دگردیسی های دراماتیک و البته مخاطره آمیز در عرصه بین المللی، که مستقیما به این منازعات ارتباط پیدامی کند، داشته باشیم:

 

🌿 بعد از بحران بزرگ مالی سال 2008 در غرب، و وخامت هرچه بیشتر ساختارهای اقتصادی و اجتماعی آن، کاهش ذخائر استراتژیک آمریکا و برآمدن چین و دیگر قطب های قدرت، شاهد شکل گیری موجی از شوونیسم و ناسیونالیسم افراطی در میان نسل های سفید در ممالک اروپایی و آمریکای شمالی هستیم. "سرمایه داری غیر لیبرال" که نطفه آن در ریاست جمهوری ریگان در دهه هشتاد و در مقابل "سرمایه داری لیبرال" منعقد شد، اینک توسط ترامپ چهره ای هرچه عملیاتی و خشن به خود گرفته است. 

 

🌿 سرمایه‌داری غیرِلیبرال و در واقع همان "فاشیسمِ قرن بیست و یکم"، که در افکار بسیاری از جریان های سیاسیِ افراطی آمریکایی و اروپایی در حال رشد است، در شرایط بحران و تنگنا، ای بسا بتواند دردسرهای ناخواسته برای دنیا بیافریند و به جنگ های بزرگ هم متوسل شود. مخصوصا بعد از دو رویداد غیرمنتظره: برگزیت و انتخاب دونالد ترامپ و تأثیرات مخرب این هر دو، بسیاری از افراطیون و جریان های گریز از مرکز در جوامع غربی، اینک حتی پا را فراتر می گذارند و به کارآمدی دموکراسی های انتخابی نیز تردید می کنند، دموکراسی را در قیاس با مریتوکراسی نوع چینی به محاق می فرستند، لیبرالیسم و مداراجویی مدل غربی را مردود می شمارند و به خشونت و افراط روی می نهند. 

 

🌿 در میدان عمل، فروپاشی اتحادها و پیمان های جهانی حتی در میان نزدیک ترین و سنتی ترین متحدان غربی و رواج پروتکسیونیسم و ناسیونالیسم چنان به تشدید رقابت و تضاد منجر می شود که خاطره منازعات قرون هفدهم و هجدهم اروپایی را در اذهان زنده می کند. در جنگِ میان قشون جدید ناسیونالیسم درونگرای غربی با همگرایی های مستقر، اظهارات بوریس جانسون، نخست وزیر انگلستان در جریان کارزار جدایی از اتحادیه، آموزنده است: "اگر ناپلئون و هیتلر و دیگران نتوانستند اروپا را یکی سازند، اتحادیه اروپایی نیز هرگز از پسِ این کار برنخواهدآمد". 

 

🌿 به باور جانسون اتحادیه، امپراتوری جدیدی است که چون حق تعیین سرنوشت ملی را از اروپائیان سلب کرده، لاجرم باید به سرنوشت غم انگیز امپراتوران غربی دچار شود. لابد جانسون، انگلستان را هم قهرمان و منجی اروپا پنداشته که با شکستن اتحادیه گویا می خواهد مردم را از یوغ امپراتوری بروکسل رهایی دهد، مانند گوت های شرقی که در قرن پنجم کمر به نابودی امپراتوری روم بستند!

 

(بخش دوم)

 

در آن سوی اورآسیا، ولادیمیر پوتین است که می خواهد امپراتوری روسیه را احیا کند، به الحاق های سرزمینی روی می نهد، به تضعیف راهبردی اروپای همسایه می پردازد و در منطقه ما با شتاب و بی ملاحظه به دنبال منافع و یارگیری برمی آید. چین برای تشکیل امپراتوری زرد و امپریالیسم جدید، برنامه های بلندی در سر می پروراند، میان اروپائیان تفرقه ایجاد می کند و با ایالات متحده به چالش راهبردی رو می نهد. اردوغان هم در آسیای صغیر با توهم احیای امپراتوری عثمانی، ساز خود را می زند و خیلی دیگران هم در جاهای دیگر. 

 

کار تا آنجا پیش می رود که یک جنگ افروز بدنام به نام بولتون، مشاور رئیس جمهورِ عجالتا قدرتمندترین کشور دنیا می شود و در خاورمیانه مشحون از بحران، جنگ و کشمکش، نتانیاهوی صهیونیست، خود قوز بالا قوز می شود و تا می تواند به تشنجات دامن می زند. این وضعیتِ اجمالیِ بخشِ پرسروصدایِ دنیا و روندی واقعی، مخاطره آمیز و بازگشت ناپذیراست. همه باید پیرامون آن اندیشه و چاره جویی کنند، مخصوصا ضعیف ترها که در خاکریز اول هرگونه درگیری و یا ساخت و پاخت های جهانی قرار می گیرند و ای بسا همچون قرون گذشته، سخت آسیب ببینند.

 

دونالد ترامپ یک سال پیش با استناد به اینکه برجام یک قرارداد چندجانبه و نه یک پیمان دوجانبه حکومتی است، همانند بسیاری از پیمان های بین المللی خود را از گروه جدا کرد و با تحمیل ظالمانه ترین تحریم های اقتصادی و بیسابقه ترین تدابیر کنترلی، بدون اعتنا به اجماع و مصوبات بین المللی، جنگ تمام عیاری را علیه کشورمان به راه انداخت. البته آمریکا که کوتاه پس از توافق و دراواخر دوران اوباما پی برده بود که در پوشش توافق هسته ای، نخواهد توانست به اهداف ثابت و از خیلی پیش طراحی شده اش که همانا زایل کردن انقلاب از جوهره اصلی اش بود دست پیداکند، بنای دبّه را گذاشت. ایران درآغاز بهره مندی از نتایج برجام که تغییر قابل توجه رشد اقتصادی و کاهش تورم و انعقاد قراردهای زیرساختی را هم به همراه داشت، انتظارچنین تهاجم همه جانبه از سوی مهمترین طرف توافق را نداشت و مهیای رویارویی با آن نبود. لاجرم کشور با انبوهی از مشکلات اقتصادی و سیاسی و امنیتی مضاعف مواجه شد که اینک هرچه بیشتر تشدید می شود. 

 

ناگفته نماند که درک و برداشت دولت "تدبیر" از ماهیت و قدرت تحریم های یکجانبه تمام عیار آمریکا علیه کشور آن نبود که تا این زمان می پنداشت. این درحالی بود که تحریم های یکجانبه برخلاف گذشته، ظاهرا از مشروعیت و همراهی بین المللی هم برخوردار نبود و این نشان داد که ابزارهای سابوتاژ ایالات متحده در روند اقتصاد، تجارت و سیاست دنیا هنوز چقدر کارآیی دارد. در دنباله کار، ائتلاف جناح های مقتدر مخالف برجام در داخل آمریکا به موازات ائتلاف با معاندان منطقه ای ایران نیز از هیچگونه اقدامی علیه کشورمان فروگذار نکرد. در اینجا مجال پرداختن به معاندان داخلی برجام و اقدامات خواسته و ناخواسته آنان در تخریب برجام نیست که ازهم اکنون در سینه تاریخ ضبط مانده است.

 

اوضاع جهانی که به آن اشاره شد به اضافه رویارویی های نوظهور در عرصه های بین المللی، وضعیت شکننده اقتصاد جهانی، وضعیت متزلزل امنیت جهانی و مخصوصا منطقه ای به همراه قدرت مقاومتی و دفاعی و البته اهرم هسته ای ایران، هرگز دست ایران را خالی و دست آمریکا را پر نشان نمی دهد. این اصولی و عین منطق است که تعامل با دشمنِ پیمان شکن خطاست، لیکن این هم ضرورت غیرقابل اجتناب است که راه های تعاملیِ برون رفت از فشارها و مخاطرات با فراست، واقع بینی و فرصت سنجی، یافته شود که زمان به سود کشور جریان ندارد. همزمان باید راهبرد "مقاومت" نیز تعیین شود، ساختارهای اساسی و عملیاتی آن طراحی و آفت ها و فسادزدگی ها با صلابت و عدالت سرکوب و اعتماد آسیب دیده مردم اعاده شود.

 

@

۹۸/۰۶/۱۳
اسفندیار خدایی

نظرات  (۱)

مطلب بسیار بجا و سنجیده بود.اما با این مسءولین و حاکمیت نمیتوان به بازگرداندن اعتماد عمومی دل خوش کرد که وجود آنان خود بی اعتمادیست.باید ساختارهای حکومتی کاملا متحول گرددو به آراء عمومی احترا گذاشت و از نیروی لا یزال مردمی در کلیه ارکان حکومت بهره جست.به جوانان و نخبگان میدان وبها داد فارغ از گرایشات دینی آنان و استراتژی وبرنامه ها در جهت بهبود روابط با کلیه کشورها در چارچوب منافع ملی را باز تعریف نمود.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">