مطالعات آمریکا - اسفندیار خدایی

مطالعات راهبردی آمریکا

مطالعات آمریکا - اسفندیار خدایی

مطالعات راهبردی آمریکا

مطالعات آمریکا - اسفندیار خدایی

آخرین نظرات

  • ۷ شهریور ۰۲، ۱۶:۵۹ - ممد
    ممنون

پیوندها

🌎 خلاصه کتاب «راه باریک آزادی»
The Narrow Corridor

✍ نویسندگان: دارون عجم‌اوغلو
و جیمز رابینسون
🔹 ترجمه و تلخیص: اسفندیار خدایی

🌿 عجم‌اوغلو استاد اقتصاد در MIT و یکی از تأثیرگذارترین اقتصاددانان سیاسی جهان است که پژوهش‌های او درباره نهادهای سیاسی، توسعه اقتصادی و اقتصاد سیاسی شهرت جهانی دارد. جیمز رابینسون استاد دانشگاه شیکاگو است و در حوزه توسعه سیاسی، دولت‌سازی و اقتصاد سیاسی تطبیقی آثار مهمی منتشر کرده است. این دو با کتاب‌های مشترک خود—از جمله «چرا ملت‌ها شکست می‌خورند»—به عنوان یکی از معتبرترین زوج‌های پژوهشی درباره رابطه نهادها، آزادی و توسعه شناخته می‌شوند.

• فرید زکریا این کتاب را اثری «عمیق، نظام‌مند و ضروری» می‌داند که «برای فهم سرنوشت آزادی در جهان معاصر راهنمایی کم‌نظیر ارائه می‌کند».
• استیون پینکر، استاد دانشگاه هاروارد، این کتاب را «اثری بزرگ در امتداد سنت فکری هابز، لاک و مدیسون» توصیف می‌کند که «نشان می‌دهد آزادی چگونه نه به‌عنوان یک حالت، بلکه به‌عنوان یک فرآیند شکل می‌گیرد».

«راه باریک آزادی» توضیح می‌دهد چرا رسیدن به آزادی سیاسی و حفظ آن بسیار دشوار است. نویسندگان استدلال می‌کنند که آزادی تنها زمانی پایدار می‌شود که دولت و جامعه در تعادلی پویا قرار گیرند؛ تعادلی که آن را «راه باریک» می‌نامند. اگر دولت بیش از حد قوی شود، به استبداد می‌رسد؛ اگر جامعه بر دولت غلبه کند، بی‌نظمی و هرج‌ومرج شکل می‌گیرد. کتاب با نمونه‌هایی از تاریخ باستان تا عصر جدید نشان می‌دهد آزادی یک نقطه ثابت نیست، بلکه یک فرآیند پرتنش و مستمر است که مستلزم «قفس نرم»—محدودیت‌های قانونی و نهادی مبتنی بر همکاری—می‌باشد. این کتاب نه‌تنها تبیینی نظری از آزادی ارائه می‌دهد، بلکه به پرسش‌های ضروری درباره آینده سیاسی جوامع پاسخ می‌دهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۰۴ ، ۰۲:۲۸

نویسندگان: Oliver Stuenkel and Alexander Gabuev

منبع: فارن افرز

عنوان انگلیسی:
BRICS Is Missing Its Chance

امسال، بریکس — یک گروه ده‌کشوری که پنج عضو نخست آن برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی بودند — به لطف یک عامل واحد دوباره احساس هدف‌مندی پیدا کرده است: ایالات متحده. با بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، این بلوک بیش از هر زمان دیگری شبیه یک سپر ضروری در برابر نظمی جهانی است که هر روز بی‌ثبات‌تر و چندپاره‌تر می‌شود. بسیاری از اقدامات ترامپ — از جنگ تعرفه‌ای آشفته علیه دوستان و دشمنان گرفته تا حملات به ایران و اقدامات نظامی مشکوک از نظر قانونی در آمریکای لاتین، و خروج از توافق اقلیمی پاریس — محکومیت بریکس را برانگیخته است. سیاست‌های ترامپ، اهداف بنیادین شکل‌گیری بریکس را در برابر دید اعضا آشکارتر کرده است: کمک به اعضا برای سازگاری با جهانی کمتر غرب‌محور، افزایش قدرت چانه‌زنی با واشنگتن و یافتن گزینه‌هایی جایگزین برای نهادهای تحت سلطه غرب مانند بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول.

اما با وجود منافع مشترک، بریکس هنوز آماده بهره‌گیری از این «لحظه» نیست. اعضای آن — که اکنون شامل مصر، اتیوپی، ایران، اندونزی و امارات متحده عربی نیز می‌شود — بیش از حد دچار اختلاف‌اند که بتوانند این گروه را به چالشی واقعی برای آمریکا تبدیل کنند. سطح خصومت اعضا با ایالات متحده یکسان نیست و هر یک به‌دنبال حفظ خودمختاری استراتژیک خویش‌اند. در نتیجه، بلوک در به‌کارگیری قدرت جمعی خود ناتوان خواهد ماند. برای متحد شدن و بهره‌گیری از توان مشترک، بریکس باید به چیزی شبیه گروه G-7 تبدیل شود — گروهی متشکل از کشورهای پیشرفته که برای تحقق هدف و ارزش‌های مشترک، بخشی از استقلال استراتژیک خود را قربانی می‌کنند. اما پیوند میان کشورهای بریکس اساساً بر رد سلطه آمریکا استوار است، نه بر ارزش‌ها یا اعتماد مشترک؛ بنابراین بعید است انسجامی پیدا کنند که این بلوک را به نیرویی ژئوپلیتیک مؤثر تبدیل کند.

قدرت در تعداد

در حالی‌که رؤسای‌جمهور پیشین آمریکا عمدتاً بریکس را نادیده می‌گرفتند، ترامپ رویکردی تقابلی اتخاذ کرده است. او بریکس را «ائتلافی ضدآمریکایی» خوانده و مکرراً تهدید کرده است که در صورت کنار گذاشتن دلار از جایگاه ارز ذخیره، علیه اعضای بریکس تعرفه ۱۰۰ درصدی وضع خواهد کرد. فعلاً دولت ترامپ به‌جای حمله به کل بلوک، با تک‌تک کشورها درگیر شده است. برخی اعضا مانند چین و روسیه بهتر از دیگران — همچون برزیل، هند و آفریقای جنوبی — قادر به تحمل فشار آمریکا هستند. اما اکنون همه آن‌ها به‌روشنی درک کرده‌اند که تنها زمانی قدرت دارند که متحد باشند: هرچه رفتار آمریکا سلطه‌جویانه‌تر شود، اهمیت بریکس برای اعضا بیشتر می‌شود.

اسفندیار خدایی

ترجمه و تنظیم: اسفندیار خدایی

پکن سال‌هاست به اعضای بریکس هشدار داده که نظم تحت رهبری آمریکا بی‌ثبات است و به خلق‌وخوی سیاسی واشنگتن و متحدانش بستگی دارد. رهبران چین، بازگشت ترامپ و بی‌اعتباری آمریکا به‌عنوان شریک توسعه را دلیلی روشن بر این دانسته‌اند که تلاش چین برای ایجاد نهادهای موازی — مانند بانک توسعه جدید — نه شتاب‌زده، بلکه آینده‌نگرانه بوده است. پیامدهای تعرفه‌های «روز آزادی» ترامپ، از جمله نوسان در بازار اوراق قرضه آمریکا و تلاطم در ارزش دلار، برخی کشورهای درحال‌توسعه را به سمت کاهش وابستگی خود به دلار سوق داده است. برای چین و شرکایش در بریکس، این فرصت مناسبی است برای تقویت خدمات مالی خارج از کنترل آمریکا، توسعه ابزارهایی برای کاهش وابستگی به دلار و تسهیل تجارت با ارزهای جایگزین.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۰۴ ، ۲۱:۱۵

نویسندگان: Moritz S. Graefrath — Mark A. Raymond
منبع: Foreign Affairs
عنوان انگلیسی:
America’s Allies Should Go Nuclear

کمتر سناریویی کارشناسان و سیاست‌گذاران را به اندازهٔ چشم‌انداز گسترش سلاح‌های هسته‌ای وحشت‌زده می‌کند. تمایل روسیه به تهدید به‌کارگیری سلاح‌های هسته‌ای تاکتیکی در جنگش علیه اوکراین، علاقهٔ مبهمِ رئیس‌جمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ، به آزمایش‌های هسته‌ای، و انقضای قریب‌الوقوع معاهدهٔ نیو اِستارتِ دو هزار و ده (که اندازهٔ زرادخانه‌های هسته‌ای روسیه و ایالات متحده را محدود می‌کرد) یادآورِ پتانسیل ویرانگر پایدارِ سلاح‌های هسته‌ای بوده و ترس از به‌کارگیری آن‌ها را دوباره زنده کرده است. رهبران آمریکایی بر این باورند که گسترش سلاح‌های هسته‌ای به‌شدت به منافع راهبردی ایالات متحده آسیب خواهد زد و نظم جهانیِ که همین حالا هم شکننده است را بیش از پیش بی‌ثبات خواهد کرد. در ماه‌های اخیر، آن‌ها بر تعهد خود به جلوگیری از تکثیر هسته‌ای تأکید کرده‌اند و حملات ماه ژوئن به سایت‌های هسته‌ای ایران نشان داد که واشینگتن برای ممانعت از دستیابی کشورهای بیشتر به بمب حاضر است از زور استفاده کند.

برای دهه‌ها، ایالات متحده در یک نظام هسته‌ای سرمایه‌گذاری کرد که بر عدم‌تکثیر مبتنی بود، حتی زمانی که توافق‌های خلع‌سلاح دوران جنگ سرد مانند پیمان ضد موشک‌های بالستیک منقضی شدند. مخالفت با تکثیر در میان دولت‌های نامطمئن و رقبای بالقوه قابل درک است، اما مخالفتِ مطلق با گسترش هسته‌ای مزایای قابل توجهی را که سلاح‌ها می‌توانند به همراه داشته باشند پنهان می‌کند. ایالات متحده بهتر است پایبندی شدید خود به سیاست عدم‌تکثیر را بازبینی کند و از گسترش محدود هسته‌ای در میان شمار اندکی از متحدان — به‌طور مشخص کانادا، آلمان و ژاپن — حمایت کند. برای واشینگتن، تکثیر انتخابی به این شرکا اجازه می‌دهد نقش‌های بزرگ‌تری در دفاع منطقه‌ای برعهده بگیرند و وابستگی نظامی خود را به ایالات متحده کاهش دهند. برای این متحدان نیز، داشتن سلاح‌های هسته‌ای قابل‌اطمینان‌ترین حفاظت در برابر تهدیدات رقبای منطقه‌ای مانند چین و روسیه و همچنین در برابر آمریکاِ کم‌تعهدتر به پیمان‌های سنتی است.

شکاکان و بدبینان هسته‌ای ممکن است از ایدهٔ جهانی با شمار بیشتری قدرت‌های هسته‌ای بهراسند، اما چنین نگرانی‌هایی وقتی تکثیر به‌صورت انتخابی دنبال شود کمتر قابل توجیه است. کانادا، آلمان و ژاپن سابقهٔ تصمیم‌گیری منطقی و ثبات داخلی دارند که وقوع حوادث هسته‌ای و هر گونه دور تسلسلِ تشدید کنترل‌نشده را نامحتمل می‌سازد. و اگر مدیریت دقیق صورت گیرد، دلایل کافی وجود دارد که گسترش هسته‌ای در این کشورها به تلاش‌های گستردهٔ دیگر کشورها برای ساخت بمب منجر نخواهد شد.

به‌جای آن‌که دورهٔ جدید و هراس‌آوری از بی‌ثباتی جهانی را باز کند، تکثیر انتخابی می‌تواند به حفظ نظم پس از جنگ جهانی دوم کمک کند. اگر کانادا، آلمان و ژاپن سلاح‌های هسته‌ای را به‌دست آورند، بازتوزیع توانایی‌های نظامی به نفع ائتلافی از کشورها خواهد بود که به نظام مبتنی بر قواعد پایبندند و از فرسایش هنجارهای کلیدی آن، به‌ویژه تمامیت ارضی، جلوگیری می‌کنند. تکثیر انتخابی در نتیجه می‌تواند نظم پس از سالِ نوزده‌چهل و پنج را که برای ایالات متحده و متحدانش سودمند بوده احیا کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۰۴ ، ۱۳:۲۶

 

روزنامه شرق اسفندیار خدایی

یوتیوب نه ابزار شایعه‌سازی است، نه سازماندهی تظاهرات؛ چون اینجا نمی‌شود محتوای دیگران را بازنشر کرد، بلکه باید خود تولیدکننده محتوا باشید. یوتیوب بزرگ‌ترین دانشگاه ‎تولید محتوای اصیل در جهان است. امروز بدون استفاده از ویدئوهای باکیفیت و علمی ‎یوتیوب، هیچ اختراع یا مقاله‌ای ممکن نیست.

 

🌿 اخیراً یوتیوب در دانشگاههای تهران، شهید بهشتی و علامه برای دانشجویان و استادان رفع فیلتر شد و امیدواریم به زودی در دسترس عموم قرار گیرد. یوتیوب بزرگترین دانشگاه جهانی و مطمئن‌ترین راه ارتباطی نخبگان خلاق تولیدکننده محتوای علمی عمیق است و رفع فیلتر آن از نان شب هم واجب‌تر است. بدون یوتیوب تولید محتوای باکیفیت و طولانی و انتشار آن در عرصه جهانی ممکن نیست. فیلتر کردن یوتیوب یعنی زنجیر کردن خلاقیت جوانان ایرانی در عصر هوش مصنوعی. یوتیوب خط مقدم جنگ نرم است و فیلتر کردن آن یعنی جنگ با آینده و مبارزه با علم.

 

یوتیوب یک برنامه رایگان برای دسترسی به آموزنده‌ترین و مفیدترین محتواهای جهان برای حل مشکلات روزمره مردم است. در این پلتفرم همه کاربران می‌توانند ویدئوهای آموزشی طولانی و با کیفیت بالا را دانلود و تماشا کنند و یا محتوای تولید شده خود را منتشر کنند.

 

در حالیکه پلتفرمهایی مثل تلگرام، اینستاگرام و واتساپ برای پیام‌رسانی، محتوای کوتاه، و یا سرگرمی مناسبند. در یوتیوب هزاران ساعت محتواهای آموزشی تخصصی رایگان، باکیفیت و با دسته‌بندی مناسب در زمینه‌های مختلف با هم رقابت می‌کنند.

 

شما معمولاً وقتی سراغ یوتیوب می‌روید که سوال یا مشکلی مهمی دارید یا می‌خواهید چیز جدیدی یاد بگیرید. وقتی که یخچال، ماشین لباسشویی، کولر و یا اتومبیل شما با مشکلی مواجه می‌شود، احتمالاً اولین کاری که می‌کنید در گوگل جستجو می‌کنید و گوگل هم غالباً اولین جایی که به شما پیشنهاد می‌دهد، ویدئوهای یوتیوب است که توسط متخصصان و فنی‌کاران تهیه شده‌اند. لکن در ایران شما ناچار باید یک یا چند فیلترشکن اسرائیلی یا آمریکایی خوب و قابل اعتماد! روی گوشی نصب کنید و ناخواسته کنترل گوشی و امنیت سایبری خود را به آنها بسپارید.

 

وقتی که در استفاده از یکی از برنامه‌های گوشی به مشکل برمی‌خورید، مثلا می‌خواهید یک کلیپ بسازید و یا کیفیت صدا یا تصویر گوشی خود را تنظیم کنید و در گوگل برای حل مشکل جستجو می‌کنید، باز هم گوگل شما را به ویدئوهای یوتیوب ارجاع می‌دهد. و باز هم مانع فیلتر و فیلترشکن.

 

امروز دیگر در دنیا آموزش مدارس محدود به تابلو و گچ و ماژیک نیست. معلمان و دانش‌آموزان برای یادگیری زبان، ریاضی، فیزیک، تاریخ، شیمی و جغرافیا از ویدئوهای باکیفیت یوتیوب استفاده می‌کنند، بلکه خود ویدئو می‌سازند و در این پلتفرم رایگان کسب درآمد هم می‌کنند. اما معلمان و دانش‌آموزان ایرانی از این فرصت محروم هستند.

 

دانش‌آموزان ایرانی برای استفاده از بهترین ویدئوهای درسی یوتیوب و برای دسترسی به راهنمایی ویدئوهای شرکت در بازیهای پیشرفته تعاملی باید چندین فیلترشکن رایگان خارحی را در گوشی خود نصب می‌کنند. اما آنها نمی‌دانند که هیچ چیز رایگانی وجود ندارد و هیچکس برای رضای خدا فیلترشکن رایگان تولید نمی‌کند.

 

ویدیوهای یوتیوب بهترین منابع برای دانشجویان جهت حل مسائل علمی و اجرای پروژه‌های فنی و پژوهش‌های تخصصی برای پایان‌نامه‌ها، رساله‌ها و تهیه مقالات و تولید ایده‌ها و انتشار تجربیات و یافته‌های پژوهشی هستند.

اسفندیار خدایی دکترای مطالعات آمریکا از دانشگاه تهران، تحلیل‌گر سیاست خارجی و روابط بین‌الملل و از چهره‌های فعال رسانه‌ای و سیاسی است. او نویسنده چند کتاب و مقاله پژوهشی به زبان انگلیسی درباره تحریم‌های ایران در روابط آمریکا و چین است که در آلمان، چین و آمریکا منتشر شده‌. در سال ۱۳۹۰ مجله «آمریکاشناسی» را در دانشگاه تهران منتشر کرد و خود مدیرمسئول و صاحب‌امتیاز آن بود. اسفندیار خدایی از فعالان محیط‌زیست و کوهنوردی است و عکس‌هایش از طبیعت در رسانه‌ها منتشر شده است.برخی از آثار اسفندیار خدایی :  کتاب: Iran Sanctions in US-China Relations  The Iran Factor in U.S.-China Relations: Guarded Engagement vs. Soft Balancing  Iran and the Shanghai Cooperation Organization  Biden’s Legacy: Achievements and Failures of a President  محدودیتهای آمریکا در همراه ساختن چین با تحریمهای ایران  عکسهای اسفندیار خدایی از دشت لاله واژگون رزستان دورود  واژگونی «لاله نگونسار»؛ دشتی که در قلب اشترانکوه جان می‌دهد  مصاحبه های اسفندیار خدایی با خبرگزاری ایسنا  آقایان! رفع فیلتر یوتیوب از نان شب هم واجب تر است  وعده‌های بزرگ و پرشمار ترامپ، هدف‌گذاری یا رویاپردازی  مصاحبه با محمدرضا حیاتی: مکانیسم ماشه فعال می‌شود/ سریال خسارت‌های پرونده کرسنت   روابط امریکا و چین در خلیج فارس: همکاری یا تقابل

اسفندیار خدایی

 

یوتیوب بستری برای نمایش توانمندی‌های فرهنگی، اقتصادی و علمی ایرانیان در سطح جهان فراهم می‌کند. نقطه قوت ایران نسبت به کشورهای منطقه، نیروی انسانی فرهیخته و فوق‌العاده این کشور است. به جای ترس از مردم و فرار از جهان، بهتر آن است که شجاعانه با رفع فیلتر یوتیوب و با تشویق حضور فعال ایرانیان در تولید محتوا و انتشار در این پلتفرم جهانی، از جایگاه شایسته کشورمان دفاع کنیم. جمعیت خلاق و نیروی انسانی کارآمد ایرانی می‌تواند با تولید محتوا و استفاده از بستر پلتفرمهایی مثل یوتیوب با دنیا تعامل کند، به درآمدزایی ارزی برسد، تحریمهای ظالمانه را خنثی کند؛ تا آنجا که دنیا نیازمند و خواهان ما باشد و تصویر بهتری از ایران به جهانیان ارائه دهیم تا ما را نه به عنوان مزاحم و مانع و مصرف‌کننده، بلکه به عنوان یک منبع اصیل فرهنگ و هنر و ادبیات و صنعت و معماری و گردشگری و نوآوری و اخلاق نگاه کنند.

چگونه ممکن است در عصر هوش مصنوعی، جوان ایرانی بدون دسترسی به بزرگترین پلتفرم تولید محتوای علمی و آموزشی جهان، در عرصه‌های مختلف رقابت کند، وقتی که دست و پای او را با فیلتر و فیلترشکن بسته‌ایم؟ درخشش ایران و ایرانیان در عصر هوش مصنوعی مستلزم دسترسی آزاد به منابع آموزشی جهانی...👇
لینک متن کامل در روزنامه شرق👉

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۰۴ ، ۱۰:۰۴

 روزنامه شرق
 اسفندیار خدایی

🌿 یوتیوب نه ابزار شایعه‌سازی است، نه سازماندهی تظاهرات؛ چون اینجا نمی‌شود محتوای دیگران را بازنشر کرد، بلکه باید خود تولیدکننده محتوا باشید. یوتیوب بزرگ‌ترین دانشگاه ‎تولید محتوای اصیل در جهان است. امروز بدون استفاده از ویدئوهای باکیفیت و علمی ‎یوتیوب، هیچ اختراع یا مقاله‌ای ممکن نیست.

🌿 اخیراً یوتیوب در دانشگاههای تهران، شهید بهشتی و علامه برای دانشجویان و استادان رفع فیلتر شد و امیدواریم به زودی در دسترس عموم قرار گیرد. یوتیوب بزرگترین دانشگاه جهانی و مطمئن‌ترین راه ارتباطی نخبگان خلاق تولیدکننده محتوای علمی عمیق است و رفع فیلتر آن از نان شب هم واجب‌تر است. بدون یوتیوب تولید محتوای باکیفیت و طولانی و انتشار آن در عرصه جهانی ممکن نیست. فیلتر کردن یوتیوب یعنی زنجیر کردن خلاقیت جوانان ایرانی در عصر هوش مصنوعی. یوتیوب خط مقدم جنگ نرم است و فیلتر کردن آن یعنی جنگ با آینده و مبارزه با علم.

یوتیوب یک برنامه رایگان برای دسترسی به آموزنده‌ترین و مفیدترین محتواهای جهان برای حل مشکلات روزمره مردم است. در این پلتفرم همه کاربران می‌توانند ویدئوهای آموزشی طولانی و با کیفیت بالا را دانلود و تماشا کنند و یا محتوای تولید شده خود را منتشر کنند.

در حالیکه پلتفرمهایی مثل تلگرام، اینستاگرام و واتساپ برای پیام‌رسانی، محتوای کوتاه، و یا سرگرمی مناسبند. در یوتیوب هزاران ساعت محتواهای آموزشی تخصصی رایگان، باکیفیت و با دسته‌بندی مناسب در زمینه‌های مختلف با هم رقابت می‌کنند.

شما معمولاً وقتی سراغ یوتیوب می‌روید که سوال یا مشکلی مهمی دارید یا می‌خواهید چیز جدیدی یاد بگیرید. وقتی که یخچال، ماشین لباسشویی، کولر و یا اتومبیل شما با مشکلی مواجه می‌شود، احتمالاً اولین کاری که می‌کنید در گوگل جستجو می‌کنید و گوگل هم غالباً اولین جایی که به شما پیشنهاد می‌دهد، ویدئوهای یوتیوب است که توسط متخصصان و فنی‌کاران تهیه شده‌اند. لکن در ایران شما ناچار باید یک یا چند فیلترشکن اسرائیلی یا آمریکایی خوب و قابل اعتماد! روی گوشی نصب کنید و ناخواسته کنترل گوشی و امنیت سایبری خود را به آنها بسپارید.

وقتی که در استفاده از یکی از برنامه‌های گوشی به مشکل برمی‌خورید، مثلا می‌خواهید یک کلیپ بسازید و یا کیفیت صدا یا تصویر گوشی خود را تنظیم کنید و در گوگل برای حل مشکل جستجو می‌کنید، باز هم گوگل شما را به ویدئوهای یوتیوب ارجاع می‌دهد. و باز هم مانع فیلتر و فیلترشکن.

امروز دیگر در دنیا آموزش مدارس محدود به تابلو و گچ و ماژیک نیست. معلمان و دانش‌آموزان برای یادگیری زبان، ریاضی، فیزیک، تاریخ، شیمی و جغرافیا از ویدئوهای باکیفیت یوتیوب استفاده می‌کنند، بلکه خود ویدئو می‌سازند و در این پلتفرم رایگان کسب درآمد هم می‌کنند. اما معلمان و دانش‌آموزان ایرانی از این فرصت محروم هستند.

دانش‌آموزان ایرانی برای استفاده از بهترین ویدئوهای درسی یوتیوب و برای دسترسی به راهنمایی ویدئوهای شرکت در بازیهای پیشرفته تعاملی باید چندین فیلترشکن رایگان خارحی را در گوشی خود نصب می‌کنند. اما آنها نمی‌دانند که هیچ چیز رایگانی وجود ندارد و هیچکس برای رضای خدا فیلترشکن رایگان تولید نمی‌کند.

ویدیوهای یوتیوب بهترین منابع برای دانشجویان جهت حل مسائل علمی و اجرای پروژه‌های فنی و پژوهش‌های تخصصی برای پایان‌نامه‌ها، رساله‌ها و تهیه مقالات و تولید ایده‌ها و انتشار تجربیات و یافته‌های پژوهشی هستند.

یوتیوب بستری برای نمایش توانمندی‌های فرهنگی، اقتصادی و علمی ایرانیان در سطح جهان فراهم می‌کند. نقطه قوت ایران نسبت به کشورهای منطقه، نیروی انسانی فرهیخته و فوق‌العاده این کشور است. به جای ترس از مردم و فرار از جهان، بهتر آن است که شجاعانه با رفع فیلتر یوتیوب و با تشویق حضور فعال ایرانیان در تولید محتوا و انتشار در این پلتفرم جهانی، از جایگاه شایسته کشورمان دفاع کنیم. جمعیت خلاق و نیروی انسانی کارآمد ایرانی می‌تواند با تولید محتوا و استفاده از بستر پلتفرمهایی مثل یوتیوب با دنیا تعامل کند، به درآمدزایی ارزی برسد، تحریمهای ظالمانه را خنثی کند؛ تا آنجا که دنیا نیازمند و خواهان ما باشد و تصویر بهتری از ایران به جهانیان ارائه دهیم تا ما را نه به عنوان مزاحم و مانع و مصرف‌کننده، بلکه به عنوان یک منبع اصیل فرهنگ و هنر و ادبیات و صنعت و معماری و گردشگری و نوآوری و اخلاق نگاه کنند.

چگونه ممکن است در عصر هوش مصنوعی، جوان ایرانی بدون دسترسی به بزرگترین پلتفرم تولید محتوای علمی و آموزشی جهان، در عرصه‌های مختلف رقابت کند، وقتی که دست و پای او را با فیلتر و فیلترشکن بسته‌ایم؟ درخشش ایران و ایرانیان در عصر هوش مصنوعی مستلزم دسترسی آزاد به منابع آموزشی جهانی...👇

لینک متن کامل در روزنامه شرق👉

اسفندیار خدایی

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۰۴ ، ۱۵:۱۲

اسفندیار خدایی
دانش‌آموزان همانند پزشکان، نظامیان، معلمان و کارگران، حقوق و مطالباتی دارند اما بچه‌ها صنف خاصی ندارند و بدون کمک بزرگترها نمی‌توانند از حقوق خود دفاع کنند. همچنانکه مشکلات صنف پزشکان، معلمان و نظامیان با شعار مرگ بر آمریکا، حل نمی شود، در روز دانش‌آموز نیز باید به مسائل این صنف توجه شود نه آنکه مسائل و حقوق آنها در حاشیه شعارها گم شود. بهترین خدمت به آمریکا و استکبار جهانی، فراموش کردن صنف دانش‌آموز و اتلاف این بهترین سرمایه‌ها و ارزشمندترین گنج‌هاست.

1.  روز مرگ آمریکا روزی است که دانش‌آموزان ما صبحانه می‌خورند و بدون دغدغه و نگرانی و با شوق و ذوق به سمت مدرسه و معلم و کتاب می‌روند و با کوله‌باری از معرفت و تربیت به خانه برمی‌گردند.

2.  روزی که معلمان بدون دغدغه کرایه خانه و نگرانی خرجی خانواده، با ظاهری آراسته و با طرح و برنامه به کلاس درس بروند روز مرگ آمریکاست.

3.  روزی که مردم مدرسه را همانند خانه بدانند و مادران بچه‌های کلاس 103 پرده‌ای برای پنجره کلاس فرزندانشان نصب می‌کنند تا جلوی آفتاب نسوزند روز مرگ آمریکاست.

4.  روزی که مشکل بینایی دانش‌آموز محمد گودرزی با یک عینک رفع می‌شود تا او کلمات کتاب و نوشته‌های تابلو کلاس را بخواند و بفهمد در جهان چه خبر است، روز مرگ آمریکاست.

5.  روزی که دختران و پسران این مرز و بوم بدون دغدغه گزینش و نگرانی آینده شغلی، در کلاس درس آزادانه نظرات خود را مطرح کنند و سوالات دینی و سیاسی بپرسند و معلمان بدون ترس و ریا پاسخ دهند، روز مرگ آمریکاست.

6.  روزی که پدری به موقع به خانه می‌آید و بدون نگرانی بابت خرجی این ماه، کتاب مورد علاقه خود و دخترش را می‌خرد و کنار هم آن کتاب را می‌خوانند، روز مرگ آمریکاست.

7.  اما روزی که معلمان و دانش‌آموزان در کلاس مجازی بخاطر قطع شدنهای مکرر برنامه شاد درمانده و عصبی‌اند، و بناچار بدنبال فیلترشکن برای ورود به تلگرام می‌روند، روز خوب آمریکاست.

8.  روزی که هوا گرم است و تنها کولر مدرسه جلوی اتاق مدیر ارزشی و انقلابی است و بچه‌ها در کلاس ریاضی عرق می‌ریزند و شهامت اعتراض را هم نیاموخته‌اند، قطعاً روز مرگ آمریکا نیست.

9.  روزی که معلم ناچار شود برای تامین خرجی خانواده اش به دنبال شغل دوم بگردد و مسافرکشی کند و ماشین خود را سرویس مدرسه کند و از شاگرد خود پول بگیرد، روز پیروزی ما نیست.

10.  اما روزی که رئیس جمهور ما آمریکای درونش را سرکوب می‌کند و وزیر آموزش و پرورش را نه بر مبنای آرمانهای ایدئولوژی جناحی، بلکه به هدف رفع مشکلات دانش‌آموزان و معلمان انتخاب می کند، روز مرگ شیطان بزرگ آمریکاست.

11.  روزی که مدیران مدارس بر اساس عملکرد واقعی خود قضاوت شوند نه بر اساس چاپلوسی و میزان ریش و ریا و....، روز مرگ آمریکاست.

12.  روزی که شور و نشاط بر مدرسه حاکم شود و تیم فوتبال معلمان در مسابقه با تیم منتخب دانش‌آموزان دبیرستان، شکست می‌خورد، روز مرگ آمریکاست😁

13.  روزی که مسئولان جمهوری اسلامی بجای اولویتهای ایدئولوژیک برای نابودسازی فلان کشور، آموزش و پرورش و تربیت نسل جوان را اولویت قرار دهند و گنجهای واقعی درون کشور را ببینند، روز مرگ آمریکاست.

🌿 در سیزده آبان، رسالت مرگ آمریکا را بر گرده ضعیف و نحیف دانش‌آموزان می‌گذاریم و آنها را با مشکلاتشان تنها رها می‌کنیم. روز دانش‌آموز، نه با شعار، بلکه با عمل و تلاش و برنامه به روز مرگ استکبار تبدیل خواهد شد.

t.me/EsfandiarKhodaee

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۰۴ ، ۲۳:۲۱

مقاله فارن افرز: وسوسه تغییر رژیم در ونزوئلا

نوشته: الکساندر داونز و لیندزی اوروک

ترجمه: اسفندیار خدایی
اسفندیار خداییاسفندیار خدایی

الکساندر ب. داونز استاد علوم سیاسی و امور بین‌الملل در دانشگاه جورج واشنگتن است و نویسنده کتاب موفقیت فاجعه‌بار تغییر رژیم

لیندزی آ. اورورک استاد علوم سیاسی در کالج بوستون و پژوهشگر غیرمقیم در مؤسسه کوئینسی برای سیاست‌گذاری مسئولانه است و نویسنده کتاب تغییررژیم مخفی، جنگ سر آمریکا

آنچه از اوایل سپتامبر با یک سری حملات هوایی آمریکا به قایق‌ها در کارائیب آغاز شد—که مقامات آمریکایی ادعا کردند برای قاچاق مواد مخدر از ونزوئلا استفاده می‌شد—اکنون به نظر می‌رسد که به کمپینی برای سرنگونی دیکتاتور ونزوئلا، نیکولاس مادورو، تبدیل شده است. طی دو ماه گذشته، دولت دونالد ترامپ ۱۰ هزار نیروی آمریکایی را به منطقه اعزام کرده، حداقل هشت کشتی سطحی نیروی دریایی و یک زیردریایی را در سواحل شمالی آمریکای جنوبی مستقر کرده، بمب‌افکن‌های B-۵۲ و B-۱ را به پرواز در نزدیکی خط ساحلی ونزوئلا فرستاده و دستور داده گروه ضربتی ناو هواپیمابر جرالد ر. فورد—که نیروی دریایی آمریکا آن را «توانمندترین، قابل انعطاف‌ترین و مرگبارترین سکوی رزمی جهان» می‌نامد—به منطقه مسئولیت فرماندهی جنوبی آمریکا منتقل شود.

این اقدامات نشان‌دهنده تغییر گسترده اخیر در سیاست دولت نسبت به ونزوئلاست. طبق گزارش چندین رسانه بزرگ، ماه‌ها پس از آغاز به کار ترامپ در ژانویه، بحث‌های داخلی میان طرفداران دیرینه تغییر رژیم—به رهبری وزیر امور خارجه مارکو روبیو—و مقامات طرفدار حل و فصل مذاکره‌ای با کاراکاس، از جمله فرستاده ویژه رئیس‌جمهور ریچارد گرنل، در جریان بود. در نیمه اول سال ۲۰۲۵، مذاکره‌کنندگان دست بالا را داشتند: گرنل با مادورو دیدار کرد و توافق‌هایی برای باز کردن بخش‌های نفت و معدن گسترده ونزوئلا به روی شرکت‌های آمریکایی در ازای اصلاحات اقتصادی و آزادی زندانیان سیاسی انجام داد. اما تا اواسط ژوئیه، روبیو ابتکار عمل را باز پس گرفت و با بازتعریف منافع، تغییر رژیم را دیگر صرفاً ترویج دموکراسی ندانست و آن را مسئله‌ای امنیت ملی معرفی کرد. او رهبر ونزوئلا را به عنوان سرکرده قاچاق مواد مخدر و عامل بحران مواد مخدر و مهاجرت غیرقانونی آمریکا معرفی کرد و او را به گروه ترن ده آراگوا مرتبط دانست و مدعی شد که ونزوئلا اکنون «توسط یک سازمان قاچاق مواد مخدر اداره می‌شود که خود را به عنوان یک دولت ملی توانمند کرده است».

این روایت به نظر می‌رسد ترامپ را قانع کرده باشد. در ژوئیه، رئیس‌جمهور دستور داد پنتاگون از نیروی نظامی علیه برخی کارتل‌های مواد مخدر در منطقه، از جمله ترن ده آراگوا و کارتل دِ لوس سولس، که گفته می‌شود مادورو و نزدیکانش رهبری آن را بر عهده دارند، استفاده کند. دو هفته بعد، جایزه برای سر مادورو از ۲۵ میلیون به ۵۰ میلیون دلار افزایش یافت. در ۱۵ اکتبر، ترامپ به خبرنگاران گفت که به سیا اجازه عملیات مخفی در ونزوئلا داده است. وقتی از او درباره گام بعدی پرسیده شد، گفت: «ما اکنون حتماً به زمین نگاه می‌کنیم، چون دریا را کاملاً تحت کنترل داریم.» طبق گزارش نیویورک تایمز، «مقامات آمریکایی به‌صورت خصوصی روشن کرده‌اند که هدف نهایی، برکناری مادورو از قدرت است.»

اما چه به صورت مخفی و چه علنی، هر تلاش برای تغییر رژیم در ونزوئلا با چالش‌های بزرگی مواجه خواهد شد. روش‌های مخفی بسیار کمتر موفق هستند و تهدید به زور یا حملات هوایی به احتمال زیاد مادورو را مجبور به فرار نخواهد کرد. و حتی اگر واشنگتن موفق به سرنگونی مادورو شود، بازی بلندمدت تغییر رژیم همچنان پرخطر خواهد بود. تاریخ نشان می‌دهد پیامد چنین عملیات‌هایی اغلب پر هرج و مرج و خشونت‌آمیز است.


اگر در ابتدا موفق نشدید؟

دولت ترامپ چند گزینه مخفی برای تغییر رژیم در ونزوئلا دارد. اما با اعلام این برنامه‌ها به‌طور مؤثر پیشاپیش، مزیت اصلی اقدام مخفی را از دست داده است: کاهش هزینه‌های سیاسی و نظامی با حفظ انکارپذیری محتمل. عمومی کردن این موضوع، واشنگتن را در برابر تمام پیامدهای عملیات مسئول می‌کند و توانایی کنترل رویدادها در صورت شکست را کاهش می‌دهد. در عمل، این باعث اتخاذ اقدامات نیمه‌کاره‌ای می‌شود که بیش از حد آشکار و برای انکار قابل قبول نیستند و در عین حال برای نتیجه‌گیری قاطع کافی نیستند.

حتی اگر ترامپ راز این اقدامات را حفظ کرده بود، تاریخ مداخلات مخفی آمریکا امید چندانی ارائه نمی‌کند. واشنگتن می‌توانست از مخالفان مسلح محلی حمایت پنهانی کند، مادورو را ترور کند یا کودتا علیه رژیم او تحریک کند. اما هر تاکتیک سابقه موفقیت کمی دارد. مطالعه‌ای در ۲۰۱۸ توسط اورورک، ۶۴ تلاش تغییر رژیم مخفی حمایت‌شده توسط آمریکا در طول جنگ سرد را بررسی کرده و نشان داد تنها در حدود ده درصد موارد، حمایت از مخالفان خارجی به سرنگونی رژیم منجر شد. تلاش‌های ترور نیز بهتر عمل نکرده‌اند. تلاش‌های مخفیانه آمریکا برای قتل رهبران خارجی—مشهورترین نمونه رهبر کوبا، فیدل کاسترو—بارها شکست خورد، اگرچه برخی رهبران مانند گو دین دیِم ویتنام جنوبی در ۱۹۶۳ طی کودتای مورد حمایت آمریکا کشته شدند. تحریک کودتا مؤثرتر بوده اما حتی آن هم به ثبات بلندمدت منجر نشده است و مادورو به‌طور کامل نیروهای مسلح ونزوئلا را مقاوم‌سازی کرده است، بنابراین این گزینه کمتر عملی است.

آمریکا هرگز نتوانسته رهبر خارجی را تنها با قدرت هوایی سرنگون کند.

برخی از این تاکتیک‌ها حتی پیش‌تر در ونزوئلا آزمایش و شکست خورده‌اند. در ۲۰۱۹، آمریکا رهبر مخالف، خوان گوایدو، را به عنوان رئیس‌جمهور موقت ونزوئلا به رسمیت شناخت و از قیام مردمی علیه مادورو حمایت کرد، اما تلاش شکست خورد وقتی ارتش مادورو از تغییر سمت خودداری کرد. سال بعد، حدود ۶۰ مخالف ونزوئلایی و چند پیمانکار آمریکایی تهاجمی آمفیبی به پایتخت برای دستگیری مادورو انجام دادند («عملیات جیدئون») که به سرعت توسط نیروهای امنیتی ونزوئلا متوقف شد.

تاریخ نشان می‌دهد تغییر رژیم مخفی شکست‌خورده معمولاً وضعیت را بدتر می‌کند. روابط میان بازیگر مداخله‌کننده و هدف بدتر شده و احتمال درگیری نظامی افزایش می‌یابد. در کشور هدف، چنین تلاش‌هایی خشونت و احتمال جنگ داخلی را افزایش می‌دهد و خطر کشتار جمعی توسط رژیم را بالا می‌برد.

ایالات متحده مدت‌هاست در سیاست داخلی کشورهای دیگر دخالت مخفی داشته—در افغانستان، آلبانی، و آنگولا، به عنوان نمونه—اما این الگو در آمریکای لاتین برجسته بود، جایی که واشنگتن حداقل ۱۸ تلاش تغییر رژیم مخفی در طول جنگ سرد انجام داد. در ۱۹۵۴، دولت منتخب گواتمالا سرنگون شد و رژیم نظامی جایگزین شد که هزاران مخالف را زندانی و حدود ۲۰۰ هزار نفر طی ۳۶ سال جنگ داخلی کشته شدند. در ۱۹۶۱، آمریکا از حمله ناکام خلیج خوک‌ها حمایت کرد و کودتایی در جمهوری دومینیکن که به قتل دیکتاتور رافائل تروخیو منجر شد، انجام داد. پس از آن، پسر تروخیو قدرت را به دست گرفت و آمریکا او را به تبعید فرستاد و همچنان در انتخابات دومینیکن، بولیوی و گویان مداخله کرد. همچنین کودتاهایی در برزیل (۱۹۶۴)، بولیوی (۱۹۷۱) و شیلی (۱۹۷۳) حمایت کرد و در دهه ۱۹۸۰، از شورشیان کونترا در نیکاراگوئه حمایت مالی نمود.

هیچ یک از این عملیات‌ها دموکراسی پایدار و طرفدار آمریکا ایجاد نکرد. اغلب مداخلات آمریکا رژیم‌های اقتدارگرا نصب کرد یا چرخه‌های سرکوب و خشونت را تحریک نمود. حتی متحدان ضدکمونیست، مانند آگوستو پینوشه در شیلی، نهایتاً به دلیل خشونت و نقض حقوق بشر رابطه با آمریکا را از دست دادند. آشکار شدن نقش واشنگتن در این عملیات‌ها، ضدآمریکایی عمیق و ماندگار ایجاد کرد که سیاستگذاری آمریکا در منطقه را همچنان تحت تأثیر قرار می‌دهد. مادورو نیز مرتباً از این تاریخ برای توصیف فشار فعلی آمریکا به عنوان ادامه امپریالیسم واشنگتن استفاده می‌کند.


موشکافی

از گزینه‌های علنی برای تغییر رژیم، آمریکا می‌تواند مادورو را با تهدید به زور وادار به ترک قدرت کند. این روش گاهی کار کرده، اما تنها علیه کشورهای کوچک که با قدرت‌های بزرگ مواجه هستند و قادر به غلبه در حمله زمینی هستند. به عنوان مثال، در ۱۹۴۰، جوزف استالین با تهدید به تهاجم رهبران استونی، لتونی و لیتوانی را برکنار کرد. آمریکا نیز تنها علیه اهداف تقریباً بی‌دفاع مانند نیکاراگوئه ۱۹۰۹–۱۰ از تهدید زور استفاده کرده است. تهدیدهای نظامی اخیر آمریکا علیه صدام حسین و معمر قذافی موفق به مجبور کردن آنها به استعفا نشده است.

ابزار دوم، قدرت هوایی است، اما اجرای آن دشوار است. حملات هوایی فرضی می‌توانند با کشتن رهبران، قطع فرماندهی ارتش یا تحریک کودتا یا قیام مردمی، تغییر رژیم ایجاد کنند. آمریکا هرگز نتوانسته رهبر خارجی را تنها با قدرت هوایی سرنگون کند. حتی با توسعه تسلیحات دقیق، رهگیری و حمله به سران دولت دشوار است و فناوری‌های ارتباطی رهبران را از ارتش جدا کردن دشوار کرده است. ارتش‌ها احتمالاً هنگام مبارزه با دشمن خارجی کودتا نمی‌کنند و مردم نیز در شرایط بمباران نمی‌توانند علیه رژیم خود قیام کنند. این چالش‌ها همچنین آرزوی اسرائیل برای تغییر رژیم در ایران را در عملیات اخیر هوایی ناکام گذاشت.

در نهایت، آمریکا می‌تواند به ونزوئلا حمله زمینی کند. اما نیروهای فعلی کافی نیستند. مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی در اوایل اکتبر تخمین زد برای تهاجم زمینی حداقل ۵۰ هزار سرباز نیاز است. ترامپ می‌تواند چنین نیرویی جمع کند، اما حمله بزرگ نقض آشکار مخالفت او با اعزام نیروهای آمریکایی به ماجراجویی‌های خارجی است و ممکن است پایه حمایتی او را تضعیف کند. بیشتر تحلیلگران احتمال تهاجم را کم می‌دانند و انتظار دارند کمپینی با رویکرد «دکمه را فشار دهید و انفجارها را ببینید» برگزار شود. همچنین آمریکا نمی‌توانست عراق را—کشوری نصف اندازه ونزوئلا—با بیش از سه برابر نیروهای فعلی در ۲۰۰۳ کنترل کند.

مقایسه با تهاجمات گذشته آمریکا در کارائیب مانند گرانادا ۱۹۸۳ یا پاناما ۱۹۸۹ گمراه‌کننده است. گرانادا جزیره کوچکی با جمعیت حدود ۹۰ هزار نفر بود. پاناما بهتر است، اما ونزوئلا بیش از دوازده برابر بزرگ‌تر و جمعیتی حدود ده برابر پاناما دارد. ونزوئلا کشوری وسیع، کوهستانی با چند مرکز شهری، جنگل‌های صعب‌العبور و مرزهای نفوذپذیر است که شورشیان می‌توانند از آن بهره‌برداری کنند. ارتش آمریکا در شرایط مشابه در ویتنام و افغانستان موفق نبوده است.


معایب موفقیت

حتی اگر تغییر رژیم در ابتدا موفق باشد، تاریخ نشان می‌دهد نتایج بلندمدت اغلب ناامیدکننده است. مطالعات نشان داده‌اند ترویج دموکراسی پس از تغییر رژیم خارجی به ندرت موفق است—مانند مداخلات اخیر آمریکا در افغانستان، عراق و لیبی.

تغییر رژیم اغلب خشونت بیشتری ایجاد می‌کند و احتمال جنگ داخلی را افزایش می‌دهد. حتی تغییر رژیم با پیروزی زمینی اگر ارتش کشور هدف پراکنده شود، می‌تواند علیه دولت جدید شورش ایجاد کند، همانند عراق.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۰۴ ، ۱۱:۱۴

✍️ شین سیچائو Xin Sichao
تحلیل‌گر برجسته‌ی سیاسی چین
US-China Perception Monitor
🔹 منبع اصلی به زبان چینی: Ziye Guancha / US-China Perception Monitor
🔹 ترجمه: اسفندیار خدایی
🔹 عنوان انگلیسی:
A War China Didn’t Fight but Still Lost: Beijing’s Strategic Setback after Ukraine

🌿 در دوم سپتامبر، شی جین‌پینگ رئیس‌جمهور چین در تالار بزرگ خلق پکن با ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه دیدار کرد.
جنگ روسیه و اوکراین بی‌تردید بزرگ‌ترین رویداد تاریخی قرن بیست‌ویکم است؛ جنگی که نقشه‌ی سیاسی جهان را دگرگون کرد و نظم بین‌المللی را بازسازی نمود، به‌گونه‌ای که جهان بار دیگر وارد دوران رویارویی شرق و غرب، مشابه دوران جنگ سرد، شده است.

🌿 چین که بزرگ‌ترین بهره‌بردار دوران پس از جنگ سرد بود—دورانی که با فروپاشی اتحاد شوروی، تنش‌زدایی میان چین و غرب و گسترش جهانی‌شدن همراه بود—اکنون در نتیجه‌ی این جنگ، دوباره در موضع تقابل با غرب قرار گرفته است. از این منظر، چین یکی از بازندگان اصلی جنگ روسیه و اوکراین به‌شمار می‌آید.

🌿 چین با بهره‌گیری از پایان جنگ سرد و فرصت‌های ناشی از جهانی‌شدن، روابط خود را با کشورهای پیشرفته غربی بهبود داد و با استفاده‌ی کامل از منابع جهانی، به رشد سریع اقتصادی دست یافت. تنها در یک دهه، به «کارخانه‌ی جهان» بدل شد و حرکت آن به‌سوی «احیای ملی» شتابی بی‌سابقه گرفت. چین در آستانه‌ی عبور از دام درآمد متوسط و پیوستن به صف کشورهای توسعه‌یافته بود.
اما با آغاز جنگ اوکراین، چین به‌واسطه‌ی نزدیکی با روسیه، ناخواسته در تقابل با غرب قرار گرفت. همکاری آن با کشورهای توسعه‌یافته مختل شد و حرکتش به‌سوی مرکز صحنه‌ی جهانی متوقف گردید. رشد اقتصادی کند شد، فاصله‌ی تولید ناخالص داخلی آن با ایالات متحده افزایش یافت، و رؤیای احیای ملی روزبه‌روز دورتر شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۰۴ ، ۲۰:۲۲

خاورمیانه‌ای که اسرائیل ساخته است

🔹 منبع: فارن افرز، اول اکتبر ۲۰۲۵
✍ Galip Dalay
مشاور ارشد اندیشکده چتم هاوس و هماهنگ‌کننده برنامه ترکیه معاصر در دانشگاه آکسفورد
✍ Sanam Vakil
مدیر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در چتم هاوس
عنوان اصلی:
The Middle East That Israel Has Made
ترجمه و خلاصه: اسفندیار خدایی

اسرائیل با جنگ غزه و سیاست‌های توسعه‌طلبانه خود، سیمای خاورمیانه را به گونه‌ای تغییر داده که کمتر کسی انتظار داشت. حمله به رهبران حماس در قطر ـ هفتمین کشور هدف پس از هفتم اکتبر ۲۰۲۳ ـ و عملیات‌های مکرر در لبنان، یمن و ایران نه تنها موقعیت منطقه‌ای اسرائیل را تقویت نکرد، بلکه آن را به تهدیدی مشترک برای دولت‌های منطقه بدل ساخته است.

دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو اخیراً یک «طرح بیست‌گانه صلح» را جشن گرفتند، اما تا زمانی که اسرائیل به رفتار تهاجمی ادامه دهد و مطالبات مشروع فلسطینیان را نادیده بگیرد، این ابتکار شانسی برای بازگرداندن ثبات ندارد. اسرائیل که پیش‌تر امیدوار بود با حمایت آمریکا نظم دلخواه خود را بنا کند، اکنون منزوی‌تر از همیشه است؛ همکاری با تل‌آویو برای دولت‌های عربی هزینه‌ای سیاسی و حیثیتی سنگین دارد و شرکای دیروز به رقبای محتاط بدل شده‌اند.

مصر، ترکیه و خلیج فارس

رابطه مصر و اسرائیل که از پیمان کمپ‌دیوید تا امروز پابرجا مانده بود، پس از جنگ غزه تغییر کرد. عبدالفتاح السیسی اسرائیل را «دشمن» خواند و همکاری امنیتی را کاهش داد. مصر و ترکیه حتی رزمایش دریایی مشترک برگزار کردند.

در خلیج فارس نیز روند عادی‌سازی فروپاشیده است. تا پیش از جنگ، نگرانی از ایران، دولت‌های عربی را به سوی نزدیکی با اسرائیل سوق داده بود و پیمان ابراهیم در این چارچوب شکل گرفت. اما اکنون جنگ غزه و حملات اسرائیل به لبنان، سوریه و قطر، همکاری آشکار با تل‌آویو را به تهدیدی برای مشروعیت داخلی دولت‌های عربی بدل کرده است. نظرسنجی‌های «عرب بارومتر» نشان می‌دهد حمایت مردمی از عادی‌سازی بسیار پایین است؛ در هیچ کشور عربی بیش از سیزده درصد نیست و در مراکش از سی‌ویک درصد در سال ۲۰۲۲ به سیزده درصد در ۲۰۲۳ سقوط کرده است.

عربستان سعودی که زمانی زیر فشار واشنگتن به عادی‌سازی نزدیک شده بود، امروز نسبت به اسرائیل تردید جدی دارد. امارات که نزدیک‌ترین متحد اسرائیل در خلیج بود، اکنون هزینه‌های حیثیتی سنگینی بابت دفاع از پیمان ابراهیم می‌پردازد. قطر به منتقد اصلی سیاست‌های تل‌آویو بدل شده و کویت و عمان همچنان محتاطانه فاصله می‌گیرند.

ترکیه و تغییر معادله

ترکیه پیش‌تر اگرچه منتقد رفتار اسرائیل با فلسطینی‌ها بود، اما آن را رقیب امنیتی مستقیم نمی‌دید. اکنون ورق برگشته است. آنکارا تجارت با اسرائیل را تعلیق و حریم هوایی خود را بسته است. دخالت‌های اسرائیل در سوریه نیز ترکیه را نگران کرده، زیرا بی‌ثباتی در همسایه جنوبی می‌تواند موج تازه‌ای از پناهجویان به همراه داشته باشد. در نتیجه، اسرائیل امروز به چشم آنکارا یک تهدید امنیتی محسوب می‌شود.

تنوع‌بخشی امنیتی

رفتار اسرائیل موجب شتاب گرفتن مسابقه تسلیحاتی و تنوع‌بخشی در امنیت منطقه‌ای شده است. عربستان همکاری موشکی با چین و توافق دفاعی با پاکستان را آغاز کرده است. امارات جنگنده‌های فرانسوی و سامانه‌های کره‌ای خریده، قطر و کویت به شبکه‌های امنیتی اروپایی پیوسته‌اند و پهپادهای ترکیه‌ای در سراسر خلیج خریدار دارند. ترکیه نیز سامانه دفاعی «گنبد فولادی» را در برابر «گنبد آهنین» اسرائیل معرفی کرده است.

پروژه‌هایی چون پیمان ابراهیم، اجلاس نقب، کریدور هند-خاورمیانه-اروپا و ابتکار I2U2 که قرار بود پایه‌های همکاری عرب-اسرائیل تحت نظارت آمریکا باشند، همگی تضعیف شده‌اند. حمله اسرائیل به دوحه نه تنها به قطر که به اعتبار آمریکا نیز لطمه زد و نشان داد تل‌آویو بازیگری غیرقابل پیش‌بینی است و چتر امنیتی واشنگتن قابل اتکا نیست.

شکل‌گیری صف‌بندی‌های تازه

در این شرایط، نزدیکی ترکیه و عربستان محتمل است. این دو قدرت که در بسیاری از جبهه‌ها رقیب بودند، اکنون در برابر نقش مخرب اسرائیل منافع مشترک یافته‌اند. احتمال دارد آنها در موضوع سوریه و نیز مهار جنگ غزه هماهنگی بیشتری پیدا کنند. با این حال، هر دو می‌دانند نباید ایران را بیش از حد تحت فشار قرار دهند، زیرا تهران در شرایط تنگنا می‌تواند با تاکتیک‌های نامتقارن بحران‌های جدید ایجاد کند.

پیامدها برای آمریکا

برای واشنگتن، این تحولات ضرورت بازنگری استراتژیک را نشان می‌دهد. ادامه حمایت بی‌قید از اسرائیل نفوذ آمریکا را کاهش داده و دولت‌های منطقه را به سمت چین، اروپا و حتی روسیه سوق داده است. اگر آمریکا بخواهد اعتبار خود را حفظ کند، باید به نگرانی‌های مصر، خلیج فارس و ترکیه توجه کند و چارچوب‌های امنیتی تازه‌ای بر اساس تنش‌زدایی، پیشگیری از درگیری و همکاری اقتصادی ایجاد کند.

پیش‌شرط چنین سیاستی، حل عادلانه مسئله فلسطین است: پایان جنگ غزه، جلوگیری از آوارگی مردم آن، توقف قحطی مصنوعی و جلوگیری از الحاق کرانه باختری. اگر آمریکا همچنان چشم خود را بر این واقعیت‌ها ببندد و در برابر بازنگری‌طلبی اسرائیل سکوت کند، عملاً در تخریب معماری امنیتی خاورمیانه شریک خواهد بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۰۴ ، ۱۴:۱۱

🔹 فارن افرز
حسین آقا و رابرت مالی
The Lies America Tells Itself About the Middle East
By: Hussein Agha and Robert Malley

حسین آقا بیش از نیم‌قرن درگیر امور و مذاکرات اسرائیل ـ فلسطین بوده است. او از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۲۳ همکار ارشد کالج سنت آنتونی دانشگاه آکسفورد بود.
رابرت مالی مدرس در مدرسه روابط جهانی جکسون دانشگاه ییل است. او در دولت‌های کلینتون، اوباما و بایدن در سمت‌های ارشد مربوط به خاورمیانه فعالیت کرده است.
این مقاله برگرفته از کتاب تازه‌ منتشرشده‌ی آنان با عنوان فردا دیروز است: زندگی، مرگ و جست‌وجوی صلح در اسرائیل ـ فلسطین (انتشارات فارار، استراوس و ژیرو، ۲۰۲۵) است.

توهمات آمریکایی
در هر روزی از جنگ طولانی غزه، مقام‌های دولت بایدن چنین ادعاهایی را تکرار می‌کردند: آتش‌بس نزدیک است؛ ایالات متحده خستگی‌ناپذیر برای تحقق آن تلاش می‌کند؛ به اندازه برابر برای جان اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها اهمیت قائل است؛ توافق تاریخی عادی‌سازی روابط عربستان و اسرائیل در راه است؛ و همه‌ی اینها به مسیر بازگشت‌ناپذیر تشکیل کشور فلسطین گره خورده است.
هیچ‌کدام از این گفته‌ها حتی اندک شباهتی به واقعیت نداشت. مذاکرات آتش‌بس طولانی و پرنوسان بود و هرگاه نتیجه‌ای هم داد، به سرعت فرو می‌پاشید. آمریکا از انجام تنها کاری که می‌توانست واقعی باشد ـ یعنی مشروط کردن یا متوقف ساختن کمک‌های نظامی به اسرائیل ـ سر باز زد؛ همان کاری که می‌توانست نشان دهد که واشنگتن واقعاً نگران جان دو طرف است. عربستان همواره تأکید می‌کرد که عادی‌سازی بدون پیشرفت به سوی دولت فلسطین ممکن نیست و اسرائیل هم همین مسیر را به‌طور قاطع رد می‌کرد. در نتیجه، هرچه زمان گذشت، ادعاهای آمریکا بیشتر رنگ باخت و به سخنان توخالی بدل شد.

ریشه‌های فریب
این فریبکاری تازه نبود. ریشه‌های آن سال‌ها پیش از جنگ غزه و فراتر از مناقشه اسرائیل ـ فلسطین شکل گرفته بود. برای دهه‌ها، آمریکا وانمود کرد میانجی است، حال آن‌که آشکارا جانب اسرائیل را گرفت. روند «صلح»‌ای که طراحی کرد بیش از آن‌که وضع موجود را تغییر دهد، تثبیت و دائمی کرد. آمریکا همواره از دموکراسی و حقوق بشر سخن گفت، در حالی‌که سیاست‌هایش نتایج ویرانگر پیاپی داشت.

هرچه این دروغ‌ها آشکارتر شد، نفوذ آمریکا کمتر گشت. اسرائیلی‌ها، فلسطینی‌ها و دیگر بازیگران منطقه‌ای نمایش میانجیگری آمریکا را کنار گذاشتند و به مواضع عریان‌تر بازگشتند: فلسطینیان خشمگین و بی‌رهبر به اعمال پراکنده خشونت متوسل شدند و اسرائیل نیز هرجا فلسطینی را یافت، بی‌محابا هدف گرفت؛ چه در دهه هفتاد در اَمان و بیروت و تونس و پاریس، چه امروز در دوحه و تهران.

کالبدشکافی یک شکست
سیاست شکست‌خورده آمریکا در خاورمیانه مراحل مشخصی دارد: نخست، برداشت غلط و اشتباه عامدانه یا ناخواسته. مانند این تصور که بهترین راه تأثیر بر اسرائیل آغوش گرم است نه فشار. یا دخالت ناشیانه در سیاست فلسطین با برکشیدن «رهبران میانه‌رو» که همین حمایت آمریکایی در نگاه مردم چیزی جز محکومیت آنان نبود.

راز سیاست آمریکا این است: بسیار می‌داند اما اندک می‌فهمد. اطلاعات فراوان دارد، اما درک اندک. از کمپ‌دیوید ۲۰۰۰ تا انتخابات فلسطین ۲۰۰۶، از ارزیابی‌های نادرست درباره سوریه ۲۰۱۱ تا غافلگیری در برابر پیروزی طالبان در افغانستان و حمله حماس در ۷ اکتبر، بارها و بارها اشتباه محاسبه کرده است.

این خطاها همیشه حاصل تحریف عمدی نبود، بلکه بیشتر خودفریبی و ناتوانی در تمایز میان دانستن و فهمیدن بود. هشدارها نادیده گرفته می‌شد و هیجان دسترسی به اطلاعات خام جای عقلانیت را می‌گرفت.

از توهم تا دروغ
شکست‌های پی‌درپی سرانجام به مرحله دروغ می‌رسد. مقامات آمریکایی می‌دانند گفته‌هایشان درست نیست، می‌دانند دیگران هم می‌دانند، اما همچنان تکرار می‌کنند. این دیگر صرفاً «چرخش خبری» نیست، بلکه نوعی راهبرد است: خوش‌بینی بی‌پایه در برابر همه شواهد.

البته دروغ‌ها گونه‌های مختلف دارند: دروغی برای خیر عمومی (مانند بحران موشکی کوبا)، دروغ بزرگ و مکرر (مانند عراق ۲۰۰۳)، دروغ مصلحت‌جویانه کیسنجر، یا دروغ بقای یاسر عرفات. اما دروغ‌هایی که سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا را فرا گرفت، از این جنس هم نبود؛ زیرا کسی را فریب نمی‌داد. همه می‌دانستند توخالی است، حتی خود گویندگان.

مرز میان خودفریبی و دروغ‌گویی از میان رفت. تکرار مداوم، توهم را به دروغ بدل کرد و دروغ را به عادت. همان‌گونه که اورول در ۱۹۸۴ نوشت: «گذشته پاک شد، پاک شدن فراموش شد، دروغ به حقیقت بدل شد.»

حدود قدرت
با گذر زمان، آمریکا در خاورمیانه دینی تازه آفرید: خوش‌بینی. اما این خوش‌بینی همزاد افول قدرتش بود. هیچ کشوری با قدرت نظامی و اقتصادی آمریکا برابری نمی‌کند، اما اسرائیل بارها واشنگتن را به چالش کشید و فلسطینی‌ها نیز گاه سر باز زدند. نتیجه: تحقیر مکرر.


در عراق و افغانستان، آمریکا جنگ را آغاز کرد اما بلد نبود چگونه بجنگد یا پیروز شود. صدها هزار کشته برجای گذاشت و نهایتاً طالبان و نیروهای مورد حمایت ایران قدرت را به دست گرفتند. در لیبی، سوریه و مصر نیز مداخله‌های آمریکا به بی‌ثباتی و جنگ داخلی انجامید.

هر شکست با دروغی همراه شد. درباره ایران، تحریم‌ها پی‌درپی تشدید شد، اما نتیجه معکوس بود. درباره یمن، بایدن خود اعتراف کرد حملات علیه حوثی‌ها نه کارساز است و نه متوقف می‌شود. واشنگتن شکست را با پرگویی می‌پوشاند: «قدرت واقعی آرام است»؛ اما آمریکا صدای بلند و دست خالی داشت.

بازگشت به واقعیت
واکنش اولیه جهان عرب به پیروزی دوباره ترامپ در ۲۰۲۴ گویای همه‌چیز بود. با وجود جانبداری آشکار او از اسرائیل، بسیاری در خاورمیانه ترجیح دادند به جای بایدن و «دلسوزی‌های بی‌ثمر» او با ترامپ کنار بیایند؛ زیرا دست‌کم می‌دانستند چه می‌خواهند. آنچه نمی‌توانستند تحمل کنند، ریاکاری و دروغ‌های آمریکا بود.

آمریکا طی دهه‌ها جهانی موازی ساخته بود: جهانی که در آن آتش‌بس همیشه نزدیک است، عدالت جهانی بی‌طرف است، و فلسطین با میانجیگری آمریکا به دولت می‌رسد. اما جهان واقعی چیز دیگری است: پر از گوشت و خون و دروغ.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۰۴ ، ۲۳:۵۵

مذاکرات ایران و تروئیکای اروپایی همزمان با توافق جدید تهران و آژانس بین المللی انرژی اتمی وارد مرحله‌ای شده است.

عراقچی در هشدار به تروئیکای اروپایی برای تغییر رویه خود در شبکه اجتماعی نوشته است: مسئله تنها این نیست که سه کشور اروپایی هیچ حق قانونی، سیاسی یا اخلاقی برای فعال‌کردن سازوکار «اسنپ‌بک» ندارند، حتی اگر این حق را هم داشتند حکایت «استفاده نکنی از دستت رفته» اینجا کارآیی ندارد.

به گزارش سرویس بین الملل تابناک، روز سه شنبه ۱۸ شهریور ایران و آژانس درباره نحوه تعامل در وضعیت جدید، متعاقب حملات غیرقانونی آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه تأسیسات هسته‌ای ایران به تفاهم رسیدند.

در این راستا عباس عراقچی وزیر خارجه ایران در کنفرانس خبری مشترک با رافائل گروسی مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی گفت: چارچوب موجود موافقت‌نامه پادمان‌های معاهده NPT میان ایران و آژانس که برای شرایط عادی طراحی شده است در عمل پاسخگوی وضعیت بی‌سابقه‌ای که بر اثر اقدامات غیرقانونی ایالات متحده و اسرائیل ایجاد شده نیست. هیچ سابقه‌ای از همکاری میان آژانس و یک دولت عضو در شرایطی که تأسیسات تحت پادمان آن به طور عمدی مورد حمله و آسیب قرار گرفته باشد وجود ندارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۰۴ ، ۱۷:۴۰

چرا سیاست «نگاه به شرق» منافع ایران را تأمین نمی‌کند؟

✍ اسفندیار خدایی
دکترای مطالعات آمریکا از دانشگاه تهران

سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دو دهه گذشته عمدتاً درگیر تلاش برای یافتن راه‌های جایگزین در برابر فشارها و تحریم‌های غرب بوده است. در این چارچوب، «سیاست نگاه به شرق» به عنوان یکی از محوری‌ترین استراتژی‌ها مطرح شد؛ رویکردی که نخستین‌بار در دوران ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد مطرح شد. به گفته دکتر احمدی‌نژاد «آمریکا و اروپا همه دنیا نیستند» و ایران می‌تواند فرصت‌های تازه‌ای را در روابط با قدرت‌های آسیایی همچون چین، روسیه و هند جستجو کند.

این سیاست در سال‌های بعد نیز با شدت و ضعف ادامه یافت. حسن روحانی کوشید با مذاکرات هسته‌ای و برجام روابط متوازنی با شرق و غرب برقرار کند و از میزان وابستگی کشورمان به چین و روسیه کم کند. اما با خروج ترامپ از برجام، همچنان نگاه به شرق تنها گزینه سیاست خارجی ایران ماند. در دوران ریاست‌جمهوری ابراهیم رئیسی، نگاه به شرق ابعاد رسمی‌تری پیدا کرد: پیوستن ایران به سازمان همکاری شانگهای، عضویت در گروه بریکس و انعقاد توافق‌های راهبردی بلندمدت با چین و روسیه، همه به‌عنوان نشانه‌هایی از تحقق این سیاست ابعاد گسترده‌تری یافت.

اما تجربه سال‌های اخیر نشان می‌دهد که «نگاه به شرق» برخلاف وعده‌ها، نتوانسته منافع ملموسی برای اقتصاد و زندگی مردم ایران به همراه بیاورد و تمام وعده‌ها و قراردادها روی کاغذ مانده است.

واقعیت‌های سیاست نگاه به شرق

چین، روسیه و هند هر سه روابط اقتصادی و سیاسی بسیار گسترده‌ای با ایالات متحده و اروپا دارند. این کشورها حاضر نیستند منافع حیاتی خود در غرب را به‌خاطر رابطه‌ای پرهزینه با ایران قربانی کنند. تجربه‌های متعدد این واقعیت را تأیید می‌کند:

جنگ ۱۲ روزه در منطقه، که ایران انتظار حمایت سیاسی یا حتی نمادین از سوی شرکای شرقی خود داشت، اما هیچ واکنش جدی از آنها دریافت نکرد.

قرارداد ۲۵ ساله با چین که در رسانه‌ها با عنوان «۴۰۰ میلیارد دلاری» مطرح شد، اما تاکنون صرفاً روی کاغذ باقی مانده و خبری از سرمایه‌گذاری‌های وعده داده‌شده نیست.

توافق‌های مشابه با روسیه نیز سرنوشتی مشابه داشته‌اند. ماجرای خرید سامانه پدافند S-300 که پول آن سال‌ها قبل پرداخت شده بود، اما تحویل آن بارها به تعویق افتاد، نمونه‌ای روشن از بی‌تعهدی شرکای شرقی در برابر ایران است.

مواضع بین‌المللی چین و روسیه در قضایای حساسی همچون موضوع جزایر سه‌گانه یا بیانیه‌های مشترک با کشورهای عربی نشان داد که آنها حاضرند برای حفظ روابط با جهان عرب یا غرب، از ایران فاصله بگیرند.

چین و هند و سایر کشورهای آسیایی وارد کننده نفت، حتی میلیاردها دلار پولهای بلوکه شده ایران در بانکهای خودشان را بخاطر تحریمهای آمریکا در دسترس کشورمان قرار ندادند.

استمرار مسیر بدون بازنگری

امروز تحرکات دیپلماتیک دولت مسعود پزشکیان مثل سفر اخیر او به بلاروس – متحد نزدیک روسیه – و دیدارها و تعاملات او با چین، هند، پاکستان و روسیه، حکایت از آن دارد که این دولت نیز بر آن است که با نگاه به شرق منافع کشور را تامین کند. اما آیا ادامه این سیاست، بدون بازنگری در روابط با غرب، می‌تواند دستاوردی متفاوت از گذشته داشته باشد؟ شواهد موجود پاسخ منفی می‌دهد.

چرا نگاه به شرق ناکام ماند؟

چند دلیل اساسی ناکامی این سیاست عبارت‌اند از:
۱- یک‌سویه بودن سیاست نگاه به شرق:
وقتی روابط با غرب عملاً مسدود است، ایران گزینه‌ای جز شرق ندارد، در حالی که شرق گزینه‌های فراوانی پیش رو دارد و هرگز منافع غربی خود را فدای ایران نمی‌کند.

۲. ایدئولوژیک بودن تقابل با غرب:
دشمنی دائمی با غرب، باعث می‌شود حتی شرکای شرقی هم ایران را پرریسک و غیرقابل اعتماد تلقی کنند.

۳. نبود اهرم فشار و ضمانت اجرایی:
در نبود روابط متوازن با شرق و غرب، و در سایه جدال ایدئولوژیک دائمی با غرب، ایران توانایی و ابزار لازم برای استفاده از کارتهای جایگزین و ایجاد فشار برای وادار کردن چین یا روسیه به اجرای تعهداتشان را ندارد؛ در نتیجه توافق‌های بزرگ روی کاغذ می‌خشکند.

۴. وابستگی یک‌طرفه:
بجای تنوع‌بخشی و افزایش قدرت چانه‌زنی، نگاه به شرق ایران را به پیرو منفعل روسیه و چین تبدیل کرده و موجب شده که منافع کشورمان در سایه قدرتهای بزرگ قرار گیرد. مثلا ورود روسیه به جنگ اوکراین، موجب شد ایران مقابل اروپا قرار بگیرد و مذاکرات هسته‌ای در دوره بایدن که در نقطه پایانی بود، برهم بخورد.

***
«نگاه به شرق» اگر در کنار تنش‌زدایی و تعامل سازنده با غرب پیگیری می‌شد، می‌توانست به یک استراتژی متوازن برای افزایش قدرت چانه‌زنی ایران بدل شود. اما در شرایط فعلی، این سیاست تنها به وابستگی یک‌طرفه...👇

لینک متن کامل👇
https://vrgl.ir/hoyMo

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۰۴ ، ۲۳:۳۰

اسفندیار خدایی

سفر پزشکیان به ارمنستان و بلاروس:
🌎 از چالش جاده ترامپ در زنگزور تا استمرار نگاه به شرق احمدی‌نژاد و رئیسی

✍ دکتر اسفندیار خدایی
🔹 خبرآنلاین

🌿 سفر اخیر مسعود پزشکیان به ارمنستان و بلاروس را می‌توان یکی از مهم‌ترین آزمون‌های سیاست خارجی دولت چهاردهم دانست؛ سفری که نه‌تنها به امضای ۲۳ سند همکاری در حوزه‌های گوناگون سیاسی، اقتصادی، صنعتی و فرهنگی انجامید، بلکه حامل پیام‌های آشکار ژئوپلیتیکی و راهبردی برای منطقه و فرامنطقه بود. این سفر از دو زاویه اصلی قابل تحلیل است: نخست جایگاه ایران در معادلات حساس قفقاز جنوبی و به‌ویژه موضوع گذرگاه زنگزور؛ و دوم استمرار و بازتولید سیاست نگاه به شرق که از احمدی‌نژاد مطرح شد و در دوره رئیسی دنبال شد و اکنون پزشکیان نیز در همان مسیر گام برمی‌دارد.

زنگزور؛ چالش جاده ترامپ و خطوط قرمز ایران

بخش پررنگ سفر به ایروان، صرفاً امضای تفاهم‌نامه‌ها نبود بلکه مواجهه با مسئله ژئوپلیتیک گذرگاه زنگزور بود. توافق اخیر میان ارمنستان به امضای طرفین رسید و مسیر تازه‌ای برای اتصال نخجوان به آذربایجان گشود. این کریدور که در رسانه‌های غربی با عنوان «راه ترامپ برای صلح و شکوفایی بین‌المللی» (TRIPP) شناخته می‌شود، به‌سرعت به یکی از مهم‌ترین متغیرهای امنیتی در مرزهای شمال‌غرب ایران بدل شده است. نگرانی تهران از این توافق روشن است: احتمال به حاشیه رفتن نقش ترانزیتی ایران، محدود شدن دسترسی زمینی به ارمنستان و اروپا، و از همه مهم‌تر ایجاد جای پای پایدار برای حضور آمریکا در قفقاز که تهدید امنیتی مهمی برای جمهوری اسلامی محسوب می‌شود.

🌿 پزشکیان پیش از سفر هشدار داده بود که ورود شرکت‌ها و نیروهای آمریکایی به بهانه مدیریت این کریدور می‌تواند امنیت مرزهای ایران را تهدید کند. هرچند لحن دولت او ملایم‌تر از مواضع تند برخی مقامات ایران همچون علی‌اکبر ولایتی مشاور رهبر انقلاب بود که می‌گوید: «ایران با روسیه یا بدون روسیه، مانع احداث کریدور آمریکایی در قفقاز خواهد شد» و (زنگزور به گورستانی برای آمریکایی‌ها تبدیل می‌شود). اما موضع پزشکیان این بود «قفقاز باید قفقازی بماند» و مداخله نیروهای فرامنطقه‌ای تنها بر پیچیدگی‌ها خواهد افزود. این موضع نشان می‌دهد که دولت جدید تلاش می‌کند میان دو رویکرد متعارض تعادل برقرار کند؛ یعنی از یک‌سو پرهیز از تشدید تنش مستقیم با ایروان و باکو، و از سوی دیگر دفاع قاطع از خطوط قرمز ژئوپلیتیک ایران.

مقامات ارمنستان به دولت پزشکیان اطمینان داده‌اند که این کریدور صرفاً یک مسیر ترانزیتی است و هیچگونه تغییری در تمامیت ارضی ارمنستان ایجاد نمی‌کتد. به گفته آنها هدف این کریدور، طرح تسهیل حمل و نقل بین آدربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان است و گزارشهای رسانه‌ها غیر واقعی است.

ابعاد اقتصادی و فرهنگی سفر به ارمنستان نیز اهمیت ویژه‌ای داشت. حضور گسترده فعالان اقتصادی و امضای ۱۰ تفاهم‌نامه در حوزه‌های مهندسی، معدن، حمل‌ونقل، انرژی و گردشگری نشان‌دهنده تلاش دولت برای تبدیل مرز ایران–ارمنستان به گذرگاهی مطمئن برای تجارت منطقه‌ای است. در شرایط تحریم‌های شدید، بهره‌گیری از این ظرفیت می‌تواند بخشی از فشارها را کاهش دهد.

در بعد فرهنگی نیز پزشکیان با دیدار ایران‌شناسان ارمنی و تأکید بر پیوندهای تمدنی و تاریخی دو ملت، کوشید لایه‌ای نرم به روابط بیفزاید. یادآوری جایگاه جامعه ارمنی در ایران و حضور در اماکن تاریخی، نوعی دیپلماسی نمادین بود که به کاهش فاصله‌های ذهنی میان دو کشور کمک می‌کند.

🔹 بلاروس؛ استمرار نگاه به شرق

مقصد دوم سفر پزشکیان، مینسک بود؛ جایی که پیام ژئوپلیتیکی آشکاری داشت. بلاروس، همانند ایران، در تقابل با غرب قرار گرفته و طی سال‌های اخیر روابط خود با تهران را گسترش داده است. دیدار پزشکیان با الکساندر لوکاشنکو و امضای ۱۲ سند همکاری در حوزه‌های صنعتی، دارویی، بهداشتی، رسانه‌ای و محیط‌زیستی نشان‌دهنده تمایل دو کشور به ارتقای روابط تا سطح مشارکت راهبردی است.

این سفر از تداوم سیاست نگاه به شرق در دولت پزشکیان حکایت دارد. راهبرد نگاه به شرق، نخستین بار در دوره احمدی‌نژاد به‌عنوان واکنشی به فشارهای آمریکا و اروپا بر سر پرونده هسته‌ای مطرح شد. رویکرد احمدی‌نژاد بر گسترش روابط با چین، روسیه، هند و کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای استوار بود. ابراهیم رئیسی در ادامه، این مسیر را ادامه داد و با پیگیری موضوع پیوستن ایران به شانگهای و بریکس، آن را به سطحی بالاتر ارتقا داد. گرچه استراتژی نگاه به شرق در بزنگاههای مختلف مثل جنگ ۱۲ روزه اخیر، عملاً هیچ کمکی به کشورمان نکرده است. همچنین توافقات اقتصادی ایران با چین و روسیه هرگز عملی نشده و وعده‌های سرمایه‌گذاری....👇

لینک متن کامل در دیدارنیوز
khabaronline.ir/news/2105327

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۰۴ ، ۱۷:۱۴

جعفر شیرعلی‌نیا

جوان‌تر که بودم از جنگ نمی‌ترسیدم و حتی مشتاق بودم که دوباره جنگی شکل بگیرد. ادبیات دفاع مقدس از جنگ تابلویی زیبا برایم رقم زده بود؛ تابلویی سرشار از معنویت، انسانیت، صفا و برادری در مسیری که انتهایش به بهشت ختم می‌شود. در این ادبیات به جای جنگ از عبارت دفاع مقدس استفاده می‌شود؛ چون «واژه‌‌ی دفاع فاقد صراحت و خشونت و زنندگی جنگ است.»
بعدها که پرسش‌های کودکی‌ام مرا به تحقیق بیشتر در جنگ کشاند و با سیاهی‌ها، ویرانی‌ها و تلخی‌های جنگ آشنا شدم دریافتم «یکی از مشخصه‌های اساسی ادبیات همانا مخفی کردن اسراری است که امکان دارد هرگز برملا نشوند.»
دیدم چگونه عملیات‌های پرتلفات و خسارت‌بار همچون پیروزی‌های بزرگ در ذهنم جا گرفته است و دریافتم این ادبیات کلمات و ترکیب‌های تازه و معانیِ متفاوتی دارد؛ «برای مثال در ادبیات دفاع مقدس، شکست و سازش و مصالحه وجود و وجاهت ندارد.»
بعد که مطالعات تخصصی را در حوزه‌ی جنگ پیگیری کردم دریافتم چه مقدار اطلاعات متناقض و اشتباه در کتاب‌های ادبیات وجود دارد و بعدتر بود که فهمیدم:‌ «وظیفه‌ی ادبیات ارائه و بیان حالت‌ها و کیفیت‌های عاطفی است... ادبیات ربطی به واقعیت ندارد و راست و دروغ بودن در آن بی‌معناست. ادبیات نمی‌خواهد گزارشگر وقایع، راست یا دروغ یا حق و باطل باشد، تفاوت علم و ادبیات در اینجاست.»
به‌تدریج جنگ برایم به یکی از وحشتناک‌ترین رویدادها بدل شد و دریافتم نترسیدنم از جنگ محصول گرفتاری در عاطفه‌ها بوده؛ «هرگاه عواطفِ برخاسته از شعورِ نیم‌آگاه و آگاه از دری وارد شوند، اندیشه و خردِ آگاه از دری دیگر خارج می‌شود.» دیدم که مشتاق بودن برای جنگی دوباره چقدر نامعقول است و «ادبیات می‌تواند هرچیزی را که معقول می‌نموده نامعقول کند، از آن فراتر رود، آن را به گونه‌ای متحول کند که مشروعیت و کفایت آن را در معرض تهدید قرار دهد.»
ادبیات دفاع مقدس شجاعت و نبردِ ستودنی رزمنده‌های عزیزِ ایرانی در خلیج‌فارس با آمریکایی‌ها در سال‌های پایانی جنگ را روایت می‌کرد اما چندان از صدها میلیون دلار خسارت عملیات‌های تلافی‌جویانه‌ی آمریکایی‌ها در نابودی سکوهای نفتی ایران سخن نمی‌گفت.
از برخی کاستی‌ها و اشتباهات عجیب در سال‌های جنگ احساس سرخوردگی به آدمی دست می‌دهد اما آثار ادبی برخی آرزوهای دست‌نیافته را دست‌یافته نشان می‌دهند و «سرخوردگی‌های حاصل از تجربه‌های عینی تاریخی» را از میان می‌برد و «با بی‌حس کردن عصب‌های آگاهی به تسکین درد کمک می‌کند.» و غلبه‌ی شناخت ادبی به‌تدریج «ضرورت و اهمیت شناخت خردورزانه درباره‌ی جنبه‌های متنوع این پدیده و ماهیت آن را نفی و مسیر آن را مسدود می‌کند یا ناموجه و ناممکن جلوه می‌دهد.»
اگر افراد به اشتباهات زمان جنگ پی ببرند به سوال‌هایی می‌رسند که پاسخ‌هایی سخت دارند پس «هر نظام فرهنگی برای حفظ بقا و گسترش خود نیاز دارد ادبیات خاص خود را پدید آورد و منتشر کند» و توسعه‌ی این ادبیات با هدف تاثیرِ بیشتر گذاشتن بر مخاطب به‌تدریج بیشتر از واقعیتِ رویداد فاصله می‌گیرد و به سمت تولید گزاره‌های «شبه‌اسطوره‌ای می‌رود.» و مهم‌تر از همه این‌که «آثار ادبی هنری همچون مانیفست یا بیانیه‌های سیاسی، وظیفه‌ی توجیه اهداف و برنامه‌های نظام حاکم یا جریان‌های سیاسی را بر عهده می‌گیرند. چندان که گویی اسبِ سواری سیاست را زین می‌کنند.»
آن‌چه موضوع را جدی‌تر می‌کند حمایت‌های فراوان از ادبیات خاص و محدودیت فراوان برای روایت‌های ضدجنگ است و این‌جاست که نهادهای پشتیبان ادبیات دفاع مقدس نقش مهمی به عهده می‌گیرند و ادبیات دفاع مقدس با گزینشِ بخش‌هایی از آنچه اتفاق افتاده است جنگ را روایت می‌کند و نتیجه‌ «گزینش و برجسته‌سازی برخی ابعاد و زوایا و به‌حاشیه‌رانی(از دید دور داشتن و انگاشتن) و حذف ابعاد و زوایای دیگر است.» این گزینش نشان‌دهنده‌ی موضع نهادهای پشتیبانِ تولید آن‌هاست.

حالا این روزها کاملا از جنگ می‌ترسم؛ حتی اگر انتهایش پیروزی باشد چون این پیروزی به قیمت فدا شدن و ویرانی بسیاری از زندگی‌هاست که شاید هیچ‌گاه فرصت بازسازی‌اش فراهم نشود اما می‌دانم که هنوز بسیاری از دریچه‌ی همین ادبیات دفاع مقدس جنگ را می‌فهمند و مشتاق جنگند.

- مقصود از ادبیات در این یادداشت، ادبیاتی است که اغلب در ایران به عنوان ادبیات دفاع مقدس شناخته می‌شود.

- جمله‌های درون گیومه از کتاب «پویه پایداری» نوشته‌‌ی استاد علیرضا کمری آمده است.

- این یاداشت را که ۵ سال قبل نوشتم از کتاب توقیف‌شده‌ی نکته‌های تاریخی است. فایل نکته‌های تاریخی را می‌توانید از پیام سنجاق‌شده در کانال دانلود کنید.

https://t.me/jafarshiralinia

اسفندیار خدایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۰۴ ، ۱۵:۵۲

 غلامرضا مصدق

 یکی از مصائب بزرگ بشریت در طول تاریخ، جابجائی، وسیله با هدف است. وسیله صرفاً ابزاری است برای رسیدن به هدف و نه هیچ چیز دیگری، مثل وقتی که کسی قصد رفتن به مشهد را دارد، با استفاده از خودرو خود را به مشهد که هدف است، می رساند، تعریف هدف عبارت است از:
» هدف، ایده‌ای از آینده یا نتیجه‌ای مطلوب است که شخص، گروهی از مردم و یا یک دولت تصور و برای آن برنامه‌ریزی می‌کنند و متعهد می‌شوند آن را به دست آورند. هدف میتواند، شخصی، سازمانی یا ملی باشد «.
 با اینکه  «هدف» و «وسیله» دو مقوله جدا با ماهیت کاملاً متفاوت هستند، اما در  بسیاری موارد این دو یا یکسان انگاشته می شوند و یا جایشان با هم عوض می شود و چه خسارات عظیمی که از این یکسان انگاشتن و جابجائی هدف و وسیله در طول تاریخ بر بنی بشر وارد شده است. مثلاً، بورکراسی وسیله ای است برای نظم دادن، قابل پیش بینی و ارزیابی کردن سیستم اداری و نهایتاً کارآمدی و کسب رضایت ارباب رجوع هدف نهائی از اجرای بروکراسی در سازمانها و نظام اداری کشورهاست، اما مجریان و واضحان بروکراسی بدون اینکه خود متوجه باشند، به تدریج اجرای بروکراسی به اولویت اصلی آنها تبدیل شده، اهدافِ بروکراسی به فراموشی سپرده می شود و در ادامه اجرای بورکراسی خود تبدیل به «هدف» اصلی می شود، در نتیجه این جابجائی وسیله با هدف نظام اداری را ناکارآمد، پرهزینه، کم فایده کرده و نهایتاً موجب نارضایتی مردم می شود، نتیجه ای کاملاً خلاف آنچه که هدف اولیه طراحان بروکراسی بود.
 انرژی هسته ای قرار بود وسیله و ابزار رسیدن ما به اهداف، رفاه، امنیت، توسعه و پیشرفت کشور شود، اما این برنامه در عمل نه تنها ذره ای از این اهداف را محقق نکرد بماند که موجب دور شدن هرچه بیشتر ما از این اهداف شد، تا آنجا که در حال حاضر برنامه انرژی هسته ای نه یک وسیله که خود به «هدف» و نه هدفی معمولی، بلکه به هدفی مقدس تبدیل شده و همه هستی ما  در حال قربانی شدن برای زنده نگه داشتن آن شده و می شود. در حال حاضر هیچ عرصه ای مثل، صنعت، کشاورزی، درمان، آموزش، حمل و نقل، محیط زیست، توریسم، بانکداری، نفت، گاز، آب، برق، تجارت و روابط خارجی و غیره وجود ندارد الا اینکه شدیداً زیر ضرب تاثیر تبعات منفی برنامه هسته ای از جمله تحریمها نباشد، و بدتر اینکه  هیچ چشم انداز امید بخشی هم برای خارج شدن از این تله مرگبار در افق دیده نمی شود.
 بالاخره بعد از گذشت بیش از ۲۵ سال از تحریم ها و مشکلات عدیده ناشی از اجرای این برنامه که مملکت را در همه عرصه به عقب رانده، باید مشخص شود، انرژی هسته ای بعنوان یک ابزار و وسیله باید در خدمت مردم باشد، یا مردم با همه هستی شان در خدمت این برنامه باشند؟. ما می توانیم هزار آسمان ریسمان به هم ببافیم که توجیه کننده وضع موجود باشد، اما هیچکدام از این توجیهات ذره ای از مشکلات عدیده مملکت را حل نمی کند، بماند که روز به روز بر عمق مشکلات افزوده خواهد شد.
 اگر انرژی هسته‌ای حق مسلم مردم ایران است، منطقاً بعد از گذشت چند دهه زندگی در شرایط «حساس» یک زندگی معمولی هم باید حق مسلم مردم باشد.

کانال تلگرام مطالعات آمریکا اسفندیار خدایی

اسفندیار خدایی
اسفندیار خدایی

#اسفندیار_خدایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۰۴ ، ۰۲:۰۸

توافق ارمنستان و آذربایجان برای ایجاد کریدور زنگزور با مدیریت 99 ساله آمریکا، سناریوهای تازه‌ای را پیش روی ایران قرار داده است. این مسیر می‌تواند توازن ژئوپلیتیکی شمال‌غرب را دگرگون کند و تهران را ناچار به بازآرایی دیپلماتیک، اقتصادی و امنیتی در قفقاز سازد.

نورنیوز-گروه سیاسی: تحولات اخیر در قفقاز جنوبی با اعلام توافق میان ارمنستان و آذربایجان برای ایجاد «کریدور زنگزور» با میانجی‌گری مستقیم آمریکا، می‌تواند تغییراتی مهم در محیط پیرامونی ایران ایجاد کند. واگذاری ۹۹ سالۀ حق انحصاری مدیریت این گذرگاه به آمریکا، ظرفیت حضور پایدار واشنگتن را در نقطه‌ای استراتژیک میان سه بازیگر کلیدی یعنی ایران، روسیه و ترکیه فراهم می‌آورد. با این حال، پیامدهای این اقدام برای ایران هنوز در قالب احتمالات و سناریوهای متفاوت مطرح است و نمی‌توان آن را صرفاً به عنوان یک تهدید قطعی تلقی کرد.

ابعاد ژئوپلیتیکی احتمالی

کریدور زنگزور، در صورت اجرا، می‌تواند آذربایجان را به نخجوان و از آنجا به ترکیه متصل کند، بدون عبور از خاک ایران. این تغییر، بسته به نحوۀ مدیریت ایران در حوزه‌های دیپلماتیک و اقتصادی، ممکن است منجر به کاهش سهم تهران در ترانزیت منطقه شود یا در صورت بهره‌گیری هوشمندانه، به فرصتی برای تعریف مسیرهای جایگزین و توافقات چندجانبه تبدیل گردد. در سناریوی بدبینانه، ایران به مسیر قابل جایگزین بدل می‌شود، اما در سناریوی میانه، امکان دارد با توسعه همکاری‌های ترانزیتی از طریق ارمنستان، گرجستان یا حتی مسیرهای دریایی، جایگاه خود را حفظ کند.

ابعاد امنیتی و سیاسی محتمل

مدیریت آمریکایی این گذرگاه، در بلندمدت می‌تواند بستر فعالیت‌های اطلاعاتی و لجستیکی ناتو را در حاشیۀ شمال‌غرب ایران فراهم آورد، اما این نیز مشروط به نوع حضور و میزان وابستگی کریدور به زیرساخت‌های نظامی خواهد بود. لغو محدودیت همکاری نظامی آمریکا با باکو ممکن است موجب افزایش توان دفاعی آذربایجان شود که می‌تواند بر موازنه قوا تأثیر بگذارد. با این حال، ارمنستان و باکو هر دو همچنان درگیر حساسیت‌های داخلی و فشارهای بین‌المللی هستند و اجرای کامل این سناریو ممکن است با موانع سیاسی روبه‌رو شود.

راهبردهای پیشنهادی برای ایران

با توجه به ماهیت احتمالی پیامدهای این توافق، ایران می‌تواند اقداماتی چندلایه را در دستور کار قرار دهد:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۰۴ ، ۰۹:۴۲

 

ایرانیان مقیم آمریکا جمعیتی نزدیک به یک میلیون نفر را تشکیل می‌دهند که یکی از تحصیل‌کرده‌ترین و موفق‌ترین جوامع مهاجر در این کشور محسوب می‌شوند. بیشتر آن‌ها در پی تحولات انقلاب ۱۳۵۷، جنگ ایران و عراق، و تغییرات سیاسی و اجتماعی بعدی، در چند موج مهاجرتی به ایالات متحده رفتند. تمرکز جمعیتی آن‌ها عمدتاً در ایالت‌هایی مانند کالیفرنیا، تگزاس، نیویورک و مریلند است. این جمعیت به‌ویژه در رشته‌های دانشگاهی، مشاغل حرفه‌ای مانند پزشکی، مهندسی، حقوق و فناوری اطلاعات نقش‌آفرینی قابل‌توجهی دارد و از نظر سطح تحصیلات و درآمد متوسط خانوار در میان گروه‌های مهاجر، در رده‌های بالا قرار دارد.

ایرانیان در آمریکا در حوزه‌های مختلف علمی، دانشگاهی، فرهنگی، اقتصادی و حتی مدنی، موفقیت‌های چشمگیری کسب کرده‌اند و جایگاه ممتازی در میان جوامع مهاجر به‌دست آورده‌اند. سهم چشمگیر آنان در پژوهش‌های دانشگاهی، نوآوری‌های فنی، مدیریت شرکت‌های بزرگ، تألیف آثار علمی و حضور در نهادهای مدنی و رسانه‌ای نشان می‌دهد که ظرفیت‌های فرهنگی و علمی جامعه ایرانی با وجود چالش‌های سیاسی و هویتی، در محیط باز و رقابتی آمریکا شکوفا شده است. بسیاری از آن‌ها توانسته‌اند ضمن حفظ هویت فرهنگی خود، الگویی از مهاجران موفق و تأثیرگذار ارائه دهند که هم در جامعه میزبان نقش دارند و هم با سرزمین مادری پیوندهای فکری و عاطفی خود را حفظ کرده‌اند.

کسب‌وکار

دانشگاهیان و فناوران

مهندسی

علوم پایه به کوشش اسفندیار خدایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۰۴ ، ۰۹:۳۸

✍ دکتر اسفندیار خدایی

🌿 آقای حسین شریعتمداری، مدیرمسئول کیهان، مکانیسم ماشه را کاغذپاره می‌داند و در روزنامه‌اش تیتر می‌کند: "مکانیسم ماشه تفنگ بی‌فشنگ است، فریب نخورید". در واکنش، حمید ابوطالبی میگوید مکانیسم ماشه توپخانه پر از گلوله است که در صورت شلیک، کشور را به ناکجاآباد در خواهد انداخت.

🌿 اصلاً مکانیسم ماشه چیست؟ و کدامیک از این دو بزرگوار درست می‌گویند؟ مطابق توافق برجام، ایران پذیرفت که محدودیتهای هسته‌ای در غنی‌سازی اورانیوم را بپذیرد و با نظارت بازرسان آژانس بین‌المللی هسته‌ای همکاری کند. در مقابل، ۵+۱ پذیرفت که تمام شش قطعنامه سازمان ملل علیه ایران، مطابق قطعنامه ۲۲۳۱ لغو شوند و همچنین تحریمهای آمریکا هم لغو و یا تعلیق بشوند. این وسط مکانیسم ماشه کجاست؟ مذاکره‌کنندگان اروپا و آمریکا استدلال کردند، اگر روزی ایران زد زیر تعهداتش در برجام یعنی غنی‌سازی رو بالا برد و بازرسان رو اخراج کرد و همه چیز به هم خورد، تکلیف قطعنامه‌ها و تحریمهای سازمان ملل چی میشه؟ اونها وقتی لغو شدن، دیگه نمی‌تونن برگردن، چون چین و روسیه ممکنه قطعنامه جدید رو وتو کنن و سر ما یعنی اروپا و آمریکا کلاه میره. این استدلال غیرمنطقی نبود چون اولاً چین و روسیه که مجانی با قطعنامه‌های جدید موافقت نمی‌کنن و مثل تمام قطعنامه‌های قبلی، با توجه به منافع خودشون، حتماً مطالباتی در روابط پیچیده با آمریکا و اروپا را مطرح می‌کنند؛ ثانیاً مذاکرات روی قطعنامه‌ جدید ماهها وقت می‌گیره و در این فرصت ایران می‌تواند هسته‌ای بشود و ما مقابل کار انجام شده قرار بگیریم. لذا ۵+۱ با ایران روی مکانیسم ماشه توافق کردند با این مضمون که اگر توافق برجام به هم خورد و ایران به قبل از برجام برگشت، با فعال‌سازی مکانیسم ماشه، تمام قطعنامه‌های سازمان ملل هم بدون نیاز به رای‌گیری در شورای امنیت سازمان ملل بطور اتوماتیک، برگردن به روزگار قبل از برجام. به این می‌گویند مکانیسم ماشه. اینطور هم نیست که برخی ادعا می‌کنن سر مذاکره‌کنندگان ایران کلاه رفته، البته ای‌کاش این مکانیسم وجود نداشت. در واقع ما وقتی سرمان کلاه رفت که از قطعنامه‌های سازمان ملل استقبال می‌کردیم و رئیس‌جمهور وقت کشورمان آنها را کاغذپاره خواند و اگر کسی به سخنان او اعتراض می‌کرد، برچسب مزدور و منافق و غرب‌زده می‌خورد.

🌿 طول مدت توافق برجام، ده‌ساله بود. حالا اکتبر امسال یعنی مهرماه ۱۴۰۴ آخرین مهلت استفاده از اسنپ‌بک یا مکانیسم ماشه است. آمریکا که امروز در برجام نیست، حالا اگر سه کشور اروپایی تا مهرماه مکانیسم ماشه را فعال نکنن، دیگه بعد از این تاریخ نمی‌توانند و تمام آن شش قطعنامه ننگین برای همیشه از بین میرن. اما آلمان، انگلیس و فرانسه حتماً مکانیسم ماشه را فعال می‌کنن مگر آنکه توافق سفت و سخت مطمئنی با جمهوری اسلامی امضاء بشود. با توجه به شرایطی که حمله اسرائیل و آمریکا ایجاد کرده، یعنی آشی که نتانیاهو و ترامپ برای ما پخته‌اند، حصول توافق در این فرصت کوتاه، خیلی سخت به نظر می‌رسد. اصلاً نتانیاهو و ترامپ این را می‌دانستند و به همین دلیل برای حمله به ایران عجله داشتند تا با این حمله رابطه کشورمان با آژانس خراب بشود و با اخراج بازرسان آژانس زمینه برای فعال شدن مکانیسم ماشه فراهم بشود. چرا؟ چون خسارت فعال شدن مکانیسم ماشه خیلی بیشتر از جنگ ۱۲ روزه اخیر است. بلکه می‌دانیم خسارت تحریمها بر اقتصاد کشورمان حتی از خسارتهای جنگ تحمیلی هشت‌ساله با عراق هم بیشتر است.

🌿 جنگ با همه بدی‌ها، خوبی‌هایی هم دارد اما فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای بین‌المللی هیچ چیز جز فقر و فساد و تحریم و اختلاس، ندارد. مثلاً ما در جنگ ۱۲ روزه در کنار خسارتهای فراوان، دستاوردهایی داشتیم، مثلاً نقاط ضعف خودمان را شناختیم، برخی راهها و عناصر نفوذ اسرائیل لو رفتند و موشکها و لانچرها امتحان شدند و پرسنل نظامی ایران آموزشهایی دیدند که در دنیا کم‌نظیر است، همچنین بزرگترین دستاورد این جنگ همبستگی مردم ایران مقابل ترامپ و نتانیاهو اسرائیل مسئولان خودمان را هم شگفت‌زده کرد. در این روزهای جنگ حتی یک مورد بی‌نظمی، تظاهرات، اعتصاب، آشوب یا اعتراض مردمی گزارش نشد. این هم دستاورد مهمی بود. اما فعال‌شدن مکانیسم ماشه و برگشت تحریمهای سازمان ملل هیچ فایده‌ای جز فقر و فساد و تفرقه و اختلاس و اختلاف نداره و این را قبلاً تجربه کردیم.

🌿 پس این جنگ ۱۲ روزه می‌تواند یک نقشه یا دام برای فعالسازی مکانیسم ماشه باشه. اصولاً نتانیاهو سیاستمدار قهاریه که قدر فرصتها رو می‌داند و نشان داده که می‌داند چطور تله بگذاره و حریف را به دام بیندازد و حتی تهدید را به فرصت تبدیل کند. او حمله هفت اکتبر یا طوفان‌الاقصی را تبدیل به دامی برای محور مقاومت کرد تا...👇

لینک متن کامل مقاله اسفندیار خدایی

اسفندیار خدایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۰۴ ، ۱۷:۴۸

مهدی سالاروند اسفندیار خدایی

 اسفندیار خدایی و مهدی سالاروند
🔹 ایسنا
🌿 مرور تاریخ جنگ‌ها در صد سال گذشته نشان می‌دهد که در اغلب موارد، شروع‌کننده جنگ از رسیدن به اهداف خود بازمانده و با مقاومت غیرمنتظره حریف، تفرقه در جبهه خودی و عدم همکاری بین‌المللی و منطقه‌ای مواجه شده و غالباً از تجاوز پشیمان شده است: آلمان و ژاپن، جنگ جهانی دوم را شروع کردند اما شکست خوردند، آمریکا در تجاوز به ویتنام ناکام و پشیمان شد، شوروی در تجاوز به افغانستان مجبور به عقب‌نشینی شد، صدام در حمله به ایران ناکام ماند، صربستان در تجاوز به بوسنی و کرواسی به جایی نرسید، آمریکا در حمله به عراق و افغانستان، گرچه صدام و طالبان را سرنگون کرد اما جز هزاران میلیارد دلار خسارت، دستاوردی نداشت. عربستان در حمله به یمن چاره‌ای جز عقب‌نشینی و پشیمانی نداشت. جنگ روسیه و اوکراین فرسایشی شده و اسرائیل در ۲۴ ژوئن یا ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ با یک حمله تمام‌عیار، ایران را غافلگیر کرد اما در این جنگ ۱۲ روزه به‌رغم ورود آمریکا، در سایه حملات موشکی ایران و مقاومت غیرمنتظره مردم ایران، درخواست آتش‌بس داد.

🔹 چرا در صد سال گذشته آغازگران جنگ در نهایت به اهداف خود نرسیده‌اند و غالباً ناکام و پشیمان شده‌اند؟

🌿 با مرور تحولات در جنگهای ۱۰۰ سال اخیر، بطور کلی سه دلیل اساسی برای ناکامی آغازگران جنگ‌ها قابل بررسی است: ایجاد وحدت ملی در کشور مورد تهاجم، اختلاف در جبهه متجاوز با از دست رفتن مشروعیت اخلاقی، و برهم خوردن موازنه بین‌المللی و منطقه‌ای به زیان کشور مهاجم.

۱- ایجاد وحدت ملی در کشور مورد تهاجم

🌿 یکی از تحولاتی که متجاوزان معمولاً دست‌کم گرفته‌اند، حس میهن‌دوستی و همبستگی داخلی در کشور هدف است. حمله حتی به کشوری که دچار اختلافات داخلی است باعث می‌شود جبهه‌های سیاسی، قومی و اجتماعی، اختلافات را کنار بگذارند و علیه دشمن متجاوز متحد شوند، حتی اگر کشور مورد حمله ویتنام فقیر، افغانستان جنگ‌زده، اوکراین تفرقه‌زده، یمن خسته، لبنان متفرق و ایران بعد از انقلاب باشد.

🌿 در  ایران پس از حمله عراق در سال ۱۳۵۹، انسجام ملی شکل گرفت و تمام گروه‌های سیاسی و قومی به دفاع از کشور پرداختند. در لبنان ۲۰۰۶، حمله اسرائیل باعث شد تمام گروه‌های مسیحی، سنی و شیعه با وجود اختلافات درونی از حزب‌الله حمایت کردند و علیه تجاوز اسرائیل متحد شدند و این رژیم را ناکام گذاشتند. مردم ویتنام در مقابل تجاوز آمریکا و مردم افغانستان در مقابل تجاوز شوروی، اختلافات را کنار گذاشتند و این ابرقدرتها را ناکام گذاشتند.

۲. اختلاف در جبهه متجاوز با از دست رفتن مشروعیت اخلاقی

🌿 در دنیای امروز، مشروعیت اخلاقی، یکی از مهم‌ترین سلاح‌های جنگ است. اما کشور مهاجم، معمولاً در محاسبات خود این عامل را نادیده می‌گیرد و با بی‌توجهی به عواقب انسانی و حقوقی جنگ، دست به اقدام نظامی می‌زند و در نهایت همین سلاح نرم کار متجاوز را دشوار می‌کند. نبود مشروعیت در کوتاه‌مدت چندان مهم و تاثیرگذار نیست، اما با ادامه جنگ و مقاومت حریف و تحمل تلفات، بی‌انگیزگی و اختلاف و تفرقه در جبهه مهاجم کار را سخت می‌کند. لیکن در جبهه مقابل یعنی کشور مورد تجاوز روز به روز با دیدن نتایج مقاومت، امیدوارتر، با انگیزه‌تر و متحدتر می‌شود.

🌿 آمریکا در حمله به ویتنام پس از تحمل خسارت‌ها و تلفات فراوان با مخالفت روزافزون مردم خود مواجه شد و تحت فشار جبهه داخلی در نهایت تن به صلحی داد که بدتر از شکست بود. سرباز آمریکایی برخلاف رزمنده ویتنامی روز به روز انگیزه جنگیدن را از دست...

۳. برهم خوردن موازنه بین‌المللی و منطقه‌ای به زیان کشور مهاجم

🌿 در آغاز بسیاری از جنگ‌ها، کشور مهاجم تصور می‌کند با تکیه بر توان نظامی یا حمایت برخی کشورها، به پیروزی سریع دست خواهد یافت. اما تاریخ نشان داده که غالباً در میانه میدان جنگ، موازنه بین‌المللی به زیان کشور مهاجم تغییر می‌کند، چرا؟ چون سایر کشورها احساس خطر می‌کنند و خود را قربانی بعدی تجاوز تصور...👇

لینک متن کامل مقاله در ایسنا👇
isna.ir/news/1404050804662

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۰۴ ، ۱۰:۰۸

بر اساس پیش‌نویس بیانیه نهایی کنفرانس بین المللی فلسطین در مقر سازمان ملل در نیویورک که با هدف پیشبرد تلاش‌ها برای دستیابی به راه‌حلی مسالمت‌آمیز در مساله فلسطین بر اساس راه‌کار دو دولتی برگزار شده است، شرکت کنندگان درباره لزوم پایان دادن به درگیری و جنگ میان اسرائیل و تشکیل کشور فلسطین توافق کرده اند.

فرانسه پیش‌نویس بیانیه نهایی کنفرانس بین المللی فلسطین بر اساس راه کار دو دولتی را میان کشورهای عضو سازمان ملل و شرکت کننده در این کنفرانس توزیع کرده است تا کشورها درباره آن نظر خود را اعلام کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۰۴ ، ۰۱:۵۵

✍️ حامد پاک طینت
مرغش یک پا داشت.
مائو به لجاجت شهره بود؛
او باور داشت گنجشک ها دزد غله هستند، دانه ها را می خورند و باعث کاهش برداشت محصول می شوند، مردم را موظف کرد برای نابودی گنجشکها بسیج شوند، مردم با قابلمه و ماهی تابه به جان گنجشکها افتادند؛ لانه ها را تخریب کردند، تخم ها را شکستند، جوجه ها را کشتند؛
اما گنجشکها فقط دانه نمی خوردند آنها حشره خوار هم بودند؛ جمعیت ملخ ها و حشرات شهرها را در نوردید، آفات، مزارع را به نابودی مطلق کشاند، و قحطی مهمان مردم چین شد.
او اما می گفت به قله رسیده ایم.
در سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۲ با عنوان صنعتی شدن، دهقانان را مجبور به فولادسازی کرد، ۳۰ تا ۴۵ میلیون نفر از قحطی مردند.  بعد از مرگ مائو چین با اقتصاد ورشکسته، قحطی و بی اعتمادی عمومی مواجه بود. حزب کمونیست می توانست ساختار کاملا بسته خود را حفظ کند اما شیائوپینگ با انعطاف پذیری خیره کننده، اصلاحاتی تدریجی و متعادل

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۰۴ ، ۲۳:۲۶

برخی مقامات آمریکایی درباره «محور چین - روسیه - ایران و کره شمالی» سخن می‌گفتند، اما جنگ آمریکا و اسرائیل با ایران، محدودیت‌های این ایده را برملا کرد.

🗓 ادوارد وونگ | ۶ ژوئیه ۲۰۲۵

ترجمه و تنظیم: اسفندیار خدایی

زمانی که روسیه در جنگ با اوکراین از چین، کره شمالی و ایران کمک خواست، برخی مقامات آمریکایی و بریتانیایی از «محوری جدید» سخن به میان آوردند.

به نظر می‌رسید این چهار کشور با خشم، اقتدارگرایی و دشمنی مشترک با ایالات متحده و متحدانش به یکدیگر پیوند خورده‌اند. اما فروش پهپادها و موشک‌های بالستیک ایران به روسیه برای جنگ، و همچنین نفتی که به چین ارسال شد، وقتی لازم بود نتیجه نداد؛ همین امر تردیدهایی را درباره همبستگی این کشورها برانگیخت.

هیچ‌یک از سه کشور دیگر (چین، روسیه و کره شمالی) در جریان جنگ ایران با اسرائیل یا بمباران سایت‌های هسته‌ای ایران توسط نیروهای آمریکایی، به سرعت برای کمک به ایران وارد عمل نشدند. چین و روسیه که به‌مراتب قدرتمندترین کشورهای این جمع هستند، صرفاً محکومیت‌های کلیشه‌ای علیه اقدامات آمریکا صادر کردند و هیچ اقدام مادی برای کمک به ایران انجام ندادند.

الکساندر گابویف، مدیر مرکز روسیه و اوراسیا در بنیاد کارنگی گفت:
«واقعیت این جنگ نشان داد که روسیه و چین برای نجات ایران شتاب نکردند. این مسئله، محدودیت‌های ایده‌ی کل "محور" را آشکار می‌کند.»


به گفته گابوف «هر یک از این کشورها به‌شدت خودمحورند و نمی‌خواهند درگیر جنگ‌های دیگران شوند. این‌ها جنگ‌ها و درگیری‌های کاملاً متفاوتی‌اند. این کشورها لزوماً ساختارها، ارزش‌ها و پیوندهای نهادی مشترکی ندارند، برخلاف آمریکا و متحدانش.»

هر چهار کشور دارای نظام‌های اقتدارگرا هستند و دشمنی با آمریکا را در دل دارند؛ کشوری که به طور سنتی سعی کرده این کشورها را تضعیف و مشروعیت‌شان را زیر سؤال ببرد. آن‌ها همچنین برخی روابط استراتژیک دارند و از طریق تجارت و تبادل فناوری تسلیحاتی، تحریم‌های اقتصادی تحت رهبری آمریکا را تضعیف کرده‌اند.

مایکل کیمِج، استاد تاریخ در دانشگاه کاتولیک آمریکا و مقام پیشین وزارت خارجه، که کتابی درباره جنگ اوکراین نوشته، گفت:
«بله، احتمالاً هماهنگی اندکی بین چین، کره شمالی، ایران و روسیه وجود دارد — به این معنا که با هم گفت‌وگو می‌کنند و از یک سری ناکامی‌های مشابه در برابر آمریکا یا غرب رنج می‌برند.» «اما این هماهنگی خیلی معنی‌دار ... لینک متن کامل مقاله

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۰۴ ، ۲۱:۳۱

🌎 پنج خطای محاسباتی نتانیاهو

🔹 روزنامه شرق
✍ اسفندیار خدایی

🌿 برنده و بازنده هر جنگ را باید با توجه به اهداف دو طرف جنگ قضاوت کرد. در این جنگ گرچه تأسیسات هسته‌ای و صنایع موشکی و نظامی کشورمان آسیب جدی دیده‌اند، اما اسرائیل به هیچ هدف پایداری نرسیده است. اما هدف ایران که دفاع از کیان و امنیت خود بود بخوبی محقق شد و کشورمان به عنوان یک قدرت موشکی درجه اول...

🌿 با تحقق آتش‌بس، اسرائیل بازنده این میدان است چراکه سایه موشک‌های ایران بر سر اسرائیل بزرگ‌تر و ترسناک‌تر شده است. ایران پس از این جنگ در موضع قدرتمندتری قرار خواهد گرفت زیرا اولاً تجربه یک جنگ تمام‌عیار موشکی، پهپادی و الکترونیکی، کشورمان را از نظر نظامی در سطح بسیار بالاتری قرار خواهد داد. هیچ کشوری چنان جنگی را تجربه نکرده است. ثانیاً در مذاکرات احتمالی آینده، یکی از کارت‌های حریف به نام تهدید حمله نظامی سوخته است و تنها ابزار باقی‌مانده، ادامه تحریم‌ها خواهد بود. به‌علاوه با توجه به اینکه دانش هسته‌ای ایران بومی است، این حمله ممکن است باعث خروج ایران از NPT و ادامه غنی‌سازی با سطوح بالاتر و در اماکن امن‌تر شود. با فروکش‌کردن غبار حملات غافلگیرانه اسرائیل و پاسخ قاطع ایران و تغییر موازنه، اکنون سؤال کلیدی این است که چه محاسبات راهبردی، اسرائیل را به این جنگ کشاند و چرا نتانیاهو تصمیم به حمله گرفت و اشتباه‌های راهبردی او چه بود:

۱- انتظار شورش مردمی علیه جمهوری اسلامی
اسرائیل انتظار داشت با شروع حملات از آسمان، مردم ناراضی ایران به خیابان‌ها بریزند و با ایجاد آشوب و شورش، با گل و شیرینی به استقبال اسرائیل بیایند. اما این‌گونه نشد. برخلاف پیش‌بینی رسانه‌ها و حامیان تجاوز، حتی بازار و ادارات تعطیل هم نشد. هیچ تصویری از غارت فروشگاه‌ها و حمله مردم به ادارات، بانک‌ها و ارگان‌های دولتی گزارش نشد بلکه همکاری و همراهی مردم بیشتر هم شد. گرچه در این زمینه، نظرسنجی معتبری انجام نشده اما شواهد میدانی حکایت از آن دارد که...

۲- اسرائیل قدرت دفاعی ایران را دست‌کم گرفته بود

جای شگفتی است که رهبران اسرائیل چرا از جنگ یمن درس نگرفته‌اند. آمریکا، اسرائیل و قدرت‌های اروپایی در چندین هفته حملات گسترده به یمن نتوانستند این کشور را تسلیم کنند. ماه‌هاست که حملات موشکی یمن به اسرائیل ادامه دارد، بدیهی است که حملات هوایی چند روزه اسرائیل نمی‌تواند ایران که بسیار بزرگ‌تر، پرجمعیت‌تر، کوهستانی‌تر و صنعتی‌تر از یمن است و سال‌ها بر روی برنامه موشکی خود کار کرده است را به زانو در آورد...

۳- - نادیده‌گرفتن نقاط ضعف اسرائیل

وسعت اسرائیل یک‌هشتادم ایران است. 60 درصد خاک این کشور را بیابان نقب گرفته و خالی از سکنه است‌. بیش از ۹۰ درصد جمعیت اسرائیل در 10 درصد خاک این سرزمین متمرکز است، منطقه همواری که هدف مناسبی برای موشک‌های ایران است. این مهم‌ترین نقطه ضعف اسرائیل است. به‌علاوه گنبد آهنین اسرائیل نسبت به چند ماه قبل، تغییر چندانی نکرده و همچنان نفوذپذیر است. گنبد آهنین اسرائیل و پناهگاه‌های این کشور در مقابل حملات حماس و حزب‌الله کارایی دارد اما برای موشک‌های غول‌پیکر و پیشرفته ایرانی چندان قابل استفاده نیستند. در حالی که مردم ایران در حال زندگی عادی هستند و حمله اسرائیل به چند نقطه در این سرزمین پهناور، خللی در زندگی مردم ایجاد نمی‌کند، اما حملات موشکی ایران، زندگی را به کام مردم اسرائیل تلخ و غیرقابل تحمل کرده است.

۴- نادیده‌گرفتن قانون طلایی که شروع‌کننده جنگ بازنده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۰۴ ، ۱۶:۵۱

زمانی که دونالد ترامپ در ژانویه برای دومین بار به عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا سوگند یاد کرد، وعده‌ای داد. او به مخاطبان داخلی و جهانی‌اش گفت: «افتخارآمیزترین میراث من، صلح‌آفرینی و اتحاد بخشی خواهد بود.»
سپس، اندکی بیش از صد روز بعد، در جریان نخستین سفر خارجی خود – که به سه کشور ثروتمند عربی انجامید – با افتخار گفت که در حال عمل به همان وعده است.

او با اشاره به جنگ اوکراین گفت: «می‌توانم به شما بگویم که جهان در حال حاضر مکان بسیار امن‌تری است. فکر می‌کنم ظرف دو یا سه هفته می‌توانیم مکانی بسیار امن‌تر داشته باشیم.»
اما «بهترین صلح‌آفرین جهان» که خود این لقب را به خود داده، واقعا تا چه اندازه پیشرفت داشته است؟ آیا ترامپ جهان را به جایی امن‌تر، یا خطرناک‌تر تبدیل می‌کند؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۰۴ ، ۱۴:۵۳

🔹 مجله فارن افرز
✍ ولی نصر استاد دانشگاه جانز هاپکینز

🌿 ترامپ در جریان سفر به خاورمیانه چندین اقدام غیرمنتظره انجام داد که حتی چند هفته قبل از آن نیز قابل پیش‌بینی نبود. یکی از این اقدامات، ملاقات غافلگیرکننده او با احمد الشرع، رهبر جدید سوریه، و لغو تحریم‌های آمریکا علیه این کشور بود، علیرغم سابقه الشرع به عنوان رهبر یک گروه اسلامگرای تندرو. مورد دیگر، تصمیم او برای عدم گنجاندن اسرائیل در برنامه سفرش بود، با وجود تلاش‌های مستمر دولت او برای پایان دادن به جنگ در غزه. این سفر پس از تصمیم دولت آمریکا در اوایل ماه مه برای امضای آتش‌بس دوجانبه با حوثی‌های یمن انجام شد، بدون مشورت یا مشارکت اسرائیل. این تحولات، همراه با آغاز گفت‌وگوهای مستقیم ترامپ با ایران — اقدامی که اسرائیل به شدت با آن مخالف است اما رهبران عرب خلیج فارس از آن استقبال کرده و حتی به تسهیل آن کمک کردند — نشان می‌دهد که توازن قدرت منطقه‌ای پس از حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تا چه حد تغییر کرده است. 

تغییر چهره ژئوپلیتیک خاورمیانه 
جنگ غزه چهره ژئوپلیتیک خاورمیانه را دگرگون کرده است. در سال‌های پیش از حمله ۷ اکتبر، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و دیگر کشورهای خلیج فارس، همانند اسرائیل، ایران و ائتلاف نیروهای نیابتی آن را بزرگ‌ترین تهدید منطقه می‌دانستند. آن‌ها از سیاست «فشار حداکثری» دولت اول ترامپ علیه تهران حمایت کردند و به عادی‌سازی روابط با اسرائیل روی آوردند. اما امروز وضعیت به شدت تغییر کرده است. پس از بیست ماه جنگ، ایران دیگر آن تهدید سابق برای جهان عرب به نظر نمی‌رسد. در مقابل، اسرائیل بیش از پیش به یک هژمون منطقه‌ای تبدیل شده است. 

در این میان، متحدان عرب واشنگتن و اسرائیل در دو جبهه متضاد درباره مزایای یک توافق هسته‌ای جدید قرار گرفته‌اند. اسرائیل همچنان هرگونه توافق را خط نجات جمهوری اسلامی می‌داند و از دولت ترامپ خواسته‌است به جای دیپلماسی، با اقدام نظامی تأسیسات هسته‌ای ایران را نابود کند. اما کشورهای خلیج فارس از وقوع جنگی جدید و بالقوه غیرقابل کنترل در همسایگی خود هراس دارند و حل دیپلماتیک اختلاف با تهران را برای امنیت و ثبات منطقه حیاتی می‌دانند. آن‌ها همچنین از شکل‌گیری خاورمیانه‌ای که اسرائیل در آن دست باز داشته باشد، حتی در صورت عادی‌سازی روابط، نگران هستند. در تلاش برای ایجاد توازن جدید بین اسرائیل و ایران، کشورهای خلیج فارس به بازیگران اصلی فشار ترامپ برای توافق هسته‌ای جدید تبدیل شده‌اند. هدف مشترک آن‌ها تبدیل شدن به محور نظم منطقه‌ای بازتعریف شده است. 

شکست سیاست فشار 
برای درک عمق تغییر موضع کشورهای خلیج فارس درباره ایران، یادآوری واکنش عربستان و امارات به اولین توافق هسته‌ای آمریکا و ایران یک دهه پیش ضروری است. هنگامی که ایران و آمریکا در ژوئیه ۲۰۱۵ برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) را امضا کردند، کشورهای خلیج همانند اسرائیل نگران بودند که این توافق نفوذ منطقه‌ای ایران را تقویت کند. در آن زمان، جهان عرب هنوز در حال بهبودی از قیام‌های مردمی بهار عربی در سال‌های ۲۰۱۰-۲۰۱۱ بود که حاکمان قدرتمند سابق را سرنگون کرده و به جنگ‌های داخلی در لیبی، سوریه و یمن دامن زده بود. ایران از این آشفتگی‌ها بهره برد و حوزه نفوذی از شبه‌جزیره عربستان تا شامات ایجاد کرد. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، در سخنرانی مارس ۲۰۱۵ خود در کنگره آمریکا هشدار داد: «اکنون ایران بر چهار پایتخت عربی — بغداد، دمشق، بیروت و صنعا — تسلط دارد.» کشورهای عرب خلیج فارس نیز همانند اسرائیل نگران بودند که آمریکا در پیگیری توافق هسته‌ای، تهدید روزافزون جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتی آن را نادیده گرفته است. در همان ماه، عربستان اعلام کرد که رهبری مداخله نظامی در یمن علیه حوثی‌ها — گروه شورشی که حوزه نفوذ ایران را به شبه‌جزیره عربستان گسترش می‌داد — را بر عهده گرفته است. 

اسرائیل و متحدان خلیج فارس آمریکا شاید چشم‌انداز هژمونی ایران در خاورمیانه را بیش از حد بزرگنمایی کرده بودند، اما نمی‌شد انکار کرد که آشفتگی جهان عرب توازن قدرت منطقه را به نفع ایران تغییر داده بود. برای مخالفان خاورمیانه‌ای برجام، این توافق صرفاً درباره توانایی‌های هسته‌ای ایران نبود، بلکه به تأثیر نسبی ایران نیز مربوط می‌شد. بر اساس مفاد این توافق، ایران تنها با پذیرش محدودیت‌های برنامه هسته‌ای خود از لغو تحریم‌ها بهره‌مند می‌شد و الزامی به کنترل نیروهای نیابتی خود در منطقه نداشت. در نتیجه، این توافق در حالی که ایران را از دستیابی به سلاح هسته‌ای بازمی‌داشت، می‌توانست نفوذ آن را افزایش دهد. بنابراین، کشورهای عرب دست به دست اسرائیل دادند تا بر این نقص تأکید کنند و از آن برای تضعیف برجام...👇

لینک متن کامل مقاله
https://khodaee.wordpress.com/2025/06/10/%d9%81%d8%a7%d8%b1%d9%86%d8%a7%d9%81%d8%b1%d8%b2-%d9%85%d9%88%d8%a7%d8%b2%d9%86%d9%87-%d8%ac%d8%af%db%8c%d8%af-%d9%82%d8%af%d8%b1%d8%aa-%d8%af%d8%b1-%d8%ae%d8%a7%d9%88%d8%b1%d9%85%db%8c/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۰۴ ، ۲۰:۲۸
✍️ اسفندیار خدایی

1️⃣ جمهوری اسلامی در یک بزنگاه سرنوشت‌ساز ایستاده: ادامه جدال ایدئولوژیک دائمی یا بازگشت عاقلانه به واقع‌گرایی.

2️⃣ دنیا با ما سازگار نمی‌شود؛ ما باید خود را با طبیعت سازگار کنیم. وقتی جاده می‌پیچد، اگر نپیچیم، سقوط می‌کنیم.

3️⃣ پیروزی در پافشاری بر بیراهه توهمات یک اقلیت نیست، افتخار در شجاعت پذیرش اشتباهات و اصلاح مسیر است.

4️⃣ تقسیم مردم به خودی و غیرخودی، و واگذاری منابع قدرت و ثروت به خودی‌ها و جدال ایدئولوژیک فیلترینگ و حجاب و…، ستیز با طبیعت مردم و محکوم به شکست است.

5️⃣ ترامپ فرصتی برای تصمیمات دردناک و بازنگری در سیاست‌های داخلی و خارجی است. وقت بازگشت از بیراهه توهمات و پذیرش واقعیتهاست.

🌿 جمهوری اسلامی به نقطه‌ای رسیده که باید بین آرمانگرایی و واقع‌گرایی، یکی را انتخاب کند. اصولاً تصمیم‌گیری برای جمهوری اسلامی در موضوعات مهم همواره سخت بوده است. هنوز در موضوع ماهواره تصمیم مشخصی نگرفته‌ایم. تصمیم نهایی در موضوع حجاب هم در هاله‌ای از ابهام است. در موضوع هدفمندی یارانه‌ها هم همینطور. در سیاست خارجی نیز مشخص نکرده‌ایم که به دنبال سازگاری با واقعیت‌ها هستیم یا آرمانهایی همچون نابودی آمریکا و اسرائیل و شرق و غرب. اگر در پایان جنگ هشت‌ساله با عراق به درستی تصمیم به پایان جنگ گرفتیم، از آن به عنوان شکست تلخ یا جام زهر یاد می‌کنیم. اما سازگاری با طبیعت شکست نیست، بلکه پیروزی بر توهمات ایدئولوژیک را باید جشن گرفت.

🌿 اکنون زمان شکستن نفس و پذیرش اشتباهات گذشته است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۰۴ ، ۱۸:۱۸

🔹 دیپلماسی ایرانی
✍ اسفندیار خدایی

مذاکرات هسته‌ای سال ۲۰۱۵ دولت باراک اوباما با ایران در نهایت به توافق شکننده برجام انجامید؛ توافقی که در آغاز امیدهایی را برای رفع تحریم‌ها، عادی‌سازی روابط ایران و غرب، و حل مناقشات هسته‌ای برانگیخت، اما در نهایت نتوانست اهداف مورد نظر را محقق کند. ضعف‌های ساختاری توافق، بی‌اعتمادی ماندگار و مخالفت بازیگران قدرتمند، این توافق را تضعیف کردند و به حاشیه راند. در نهایت، خروج دونالد ترامپ از برجام در سال ۲۰۱۸ بار دیگر تنش‌ها میان تهران و واشنگتن را شعله‌ور کرد و خاورمیانه را گرفتار بحران‌های پی‌درپی ساخت.

اما امروز شش عامل کلیدی، مذاکرات ۲۰۲۵ را از مذاکرات ۲۰۱۵ متمایز می‌سازند و احتمال دستیابی به توافقی موفق‌تر و پایدارتر را افزایش می‌دهند. رفع مشکل ساختاری مذاکرات یعنی تغییر قالب مذاکرات از چندجانبه به دوجانبه، انگیزه شخصی ترامپ برای ثبت میراثی دیپلماتیک، تحولات توازن قدرت منطقه‌ای پس از حملات ۷ اکتبر و درگیری‌های بعدی، و همچنین تغییر مواضع بازیگران کلیدی مانند اسرائیل، کنگره آمریکا و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، همگی فضای مساعدتری برای توافق فراهم کرده‌اند. با توجه به تحولات منطقه، مذاکرات کنونی امکان موفقیت بیشتری دارند و حتی انتظار می‌رود توافق احتمالی ترامپ پایدارتر از برجام اوباما...👇
لینک متن کامل مقاله
http://irdiplomacy.ir/fa/news/2033

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۰۴ ، ۱۳:۰۵

اسفندیار خدایی : فیلترینگ یوتیوب توجیه منطقی ندارداسفندیار خدایی :

فیلترینگ یوتیوب توجیه منطقی ندارد. این پلتفرم نه ابزار شایعه‌سازی است، نه سازماندهی تظاهرات؛ چون اینجا نمی‌شود محتوای دیگران را بازنشر کرد، بلکه باید خود تولیدکننده محتوا باشید. یوتیوب بزرگ‌ترین دانشگاه ‎تولید محتوای اصیل در جهان است. امروز بدون استفاده از ویدئوهای علمی، باکیفیت و طولانی ‎یوتیوب، هیچ اختراع یا مقاله‌ای ممکن نیست.

لینک در توییتر👇
https://x.com/sepanj_khodaee/status/1927249453666189621?t=xxXRrUgQPD7sOOrFzP-tJQ&s=19

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۰۴ ، ۱۵:۰۰

🔹 مجله هیل اینترنشنال

✍ برزین جعفرتاش امیری

🌿 در تاریخ ۲۶ آوریل، انفجاری سهمگین بندر پرجنب‌وجوش بندرعباس را لرزاند. این انفجار که در بندر شهید رجایی، بزرگ‌ترین بندر کانتینری ایران، رخ داد، ۵۷ کشته و بیش از ۱۲۰۰ زخمی بر جای گذاشت. موج انفجار پنجره‌ها را در سطح شهر شکست و زیرساخت‌ها را در شعاعی گسترده آسیب‌پذیر ساخت. هنوز علت حادثه به‌طور رسمی مشخص نشده، اما گزارش‌های اولیه از احتمال سهل‌انگاری در نگهداری مواد شیمیایی سخن می‌گویند، هرچند گمانه‌زنی‌هایی درباره خرابکاری نیز مطرح است.

🌿 در بحبوحه این فاجعه، واکنش مردم ایران حاوی درسی مهم برای سیاست‌گذاران آمریکایی است: توان همبستگی ایرانیان در بحران‌ها را نباید نادیده گرفت، همان‌گونه که صدام حسین چند دهه پیش آن را دست‌کم گرفت.


با وجود مشکلات اقتصادی و نارضایتی‌های سیاسی، ایرانیان پس از انفجار بندرعباس با هم متحد شدند. مردم در سراسر کشور صف کشیدند تا خون اهدا کنند. یک جشنواره موسیقی محلی در بوشهر به مراسمی برای همدردی و سوگواری تبدیل شد و برگزارکنندگان به احترام قربانیان برنامه را زودتر به پایان رساندند.
پزشکان و روان‌شناسان در نقاط مختلف کشور برای درمان مجروحان و رسیدگی به آسیب‌دیدگان روحی اعلام آمادگی کردند. مکانیک‌های خودرو داوطلبانه خودروهای آسیب‌دیده را تعمیر کردند و گروه‌هایی از مردم برای تعویض شیشه‌های شکسته خانه‌ها شیشه ارسال کردند.
این واکنش مردمی، روایتی را به چالش می‌کشد که برخی گروه‌های اپوزیسیون ایرانی و تحلیلگران غربی تکرار می‌کنند؛ این‌که نارضایتی عمومی، ایران را در برابر تهاجم خارجی آسیب‌پذیر کرده و شکاف‌های داخلی می‌تواند مردم را به استقبال از مداخله خارجی برای سرنگونی حکومت سوق دهد.
اما واکنش به انفجار بندرعباس حکایت از چیزی دیگر دارد. ایرانیان، حتی با وجود گلایه‌هایشان، در شرایط بحرانی یا تهدید خارجی، همبستگی ملی را در اولویت قرار می‌دهند؛ نوعی پدیده موسوم به "اجماع پیرامون پرچم" که مردم را در دفاع از کشور، حول دولت متحد می‌کند.
این همبستگی، یادآور واکنش عمومی در دوران جنگ ایران و عراق است؛ تجربه‌ای تاریخی که هشداری جدی به مدافعان حمله به ایران می‌دهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۰۴ ، ۱۴:۴۳

اسفندیار خدایی

✍ دکتر اسفندیار خدایی

اخیراً دسترسی به یوتیوب بدون نیاز به فیلترشکن ممکن شد. یوتیوب بزرگترین دانشگاه جهانی و مطمئن‌ترین راه ارتباطی نخبگان خلاق تولیدکننده محتوای علمی عمیق است و رفع فیلتر آن از نان شب هم واجب‌تر بود. بدون یوتیوب تولید محتوای با کیفیت و طولانی و انتشار آن در عرصه جهانی ممکن نیست. فیلتر کردن یوتیوب یعنی زنجیر کردن خلاقیت جوانان ایرانی در عصر هوش مصنوعی. یوتیوب خط مقدم جنگ نرم است و فیلتر کردن آن یعنی جنگ با آینده و مبارزه با درس و مدرسه.


  یوتیوب یک برنامه رایگان برای دسترسی به آموزنده‌ترین و مفیدترین ویدئوهای جهان برای حل مشکلات روزمره مردم است. در این پلتفرم همه کاربران می‌توانند ویدئوهای آموزشی طولانی و با کیفیت بالا را دانلود و تماشا کنند و یا محتوای تولید شده خود را منتشر کنند. در حالیکه پلتفرمهایی مثل تلگرام، اینستاگرام و واتساپ برای پیام‌رسانی، محتوای کوتاه، و یا سرگرمی مناسبند. در یوتیوب هزاران ساعت محتواهای آموزشی تخصصی رایگان، باکیفیت و با دسته‌بندی مناسب در زمینه‌های مختلف با هم رقابت می‌کنند.


🌿 شما معمولاً وقتی سراغ یوتیوب می‌روید که سوال یا مشکلی دارید و می‌خواهید چیز جدیدی یاد بگیرید. وقتی که یخچال، ماشین لباسشویی، کولر و یا اتومبیل شما با مشکلی مواجه می‌شود، احتمالاً اولین کاری که می‌کنید در گوگل جستجو می‌کنید و گوگل هم غالباً اولین جایی که به شما پیشنهاد می‌دهد، ویدئوهای یوتیوب است که توسط متخصصان و فنی‌کاران تهیه شده‌اند. لکن در ایران شما ناچار باید یک یا چند فیلترشکن اسرائیلی یا آمریکایی خوب و قابل اعتماد! روی گوشی خود نصب کنید و ناخواسته کنترل گوشی و امنیت سایبری خود را به آنها بسپارید.


🌿 وقتی که در استفاده از یکی از برنامه‌های گوشی به مشکل برمی‌خورید، مثلا می‌خواهید یک کلیپ بسازید و یا کیفیت صدا یا تصویر گوشی خود را تنظیم کنید و در گوگل برای حل مشکل جستجو می‌کنید، باز هم گوگل شما را به ویدئوهای یوتیوب ارجاع می‌دهد. و باز هم مانع فیلتر و فیلترشکن.


🌿 امروز دیگر در دنیا آموزش مدارس محدود به تابلو و گچ و ماژیک نیست. معلمان و دانش‌آموزان برای یادگیری زبان، ریاضی، فیزیک، تاریخ، شیمی و جغرافیا از ویدئوهای باکیفیت یوتیوب استفاده می‌کنند، بلکه خود ویدئو می‌سازند و در این پلتفرم رایگان کسب درآمد هم می‌کنند. اما معلمان و دانش‌آموزان ایرانی از این فرصت محرومند. حالا آقایان مدعی هستند که داریم به قله می‌رسیم!


🌿 دانش‌آموزان ایرانی برای استفاده از بهترین ویدئوهای درسی یوتیوب و برای دسترسی به راهنمایی ویدئوهای شرکت در بازیهای پیشرفته تعاملی باید چندین فیلترشکن رایگان خارحی را در گوشی خود نصب می‌کنند. اما آنها نمی‌دانند که هیچ چیز رایگانی وجود ندارد و هیچکس برای رضای خدا فیلترشکن رایگان تولید نمی‌کند.


🌿 ویدیوهای یوتیوب بهترین منابع برای دانشجویان جهت حل مسائل علمی و اجرای پروژه‌های فنی و پژوهش‌های تخصصی برای پایان‌نامه‌ها، رساله‌ها و تهیه مقالات و تولید ایده‌ها و انتشار تجربیات و یافته‌های پژوهشی هستند.


🌿 یوتیوب بستری برای نمایش توانمندی‌های فرهنگی، اقتصادی و علمی ایرانیان در سطح جهان فراهم می‌کند. نقطه قوت ایران نسبت به کشورهای منطقه، نیروی انسانی فرهیخته و فوق‌العاده این کشور است. به جای ترس از مردم و فرار از جهان، بهتر آن است که شجاعانه با رفع فیلتر یوتیوب و با تشویق حضور فعال ایرانیان در تولید محتوا و انتشار در این پلتفرم جهانی، از جایگاه شایسته کشورمان دفاع کنیم. جمعیت خلاق و نیروی انسانی کارآمد ایرانی می‌تواند با تولید محتوا و استفاده از بستر پلتفرمهایی مثل یوتیوب با دنیا تعامل کند، به درآمدزایی ارزی برسد، تحریمهای ظالمانه را خنثی کند؛ تا آنجا که دنیا نیازمند و خواهان ما باشد و تصویر بهتری از ایران به جهانیان ارائه دهیم تا ما را نه به عنوان مزاحم و مانع و مصرف‌کننده، بلکه به عنوان یک منبع اصیل فرهنگ و هنر و ادبیات و صنعت و معماری و گردشگری و نوآوری و اخلاق نگاه کنند.


🌿 چگونه ممکن است در عصر هوش مصنوعی، جوان ایرانی بدون دسترسی به بزرگترین پلتفرم تولید محتوای علمی و آموزشی جهان، در عرصه‌های مختلف رقابت کند، وقتی که دست و پای او را با فیلتر و فیلترشکن بسته‌ایم؟ درخشش ایران و ایرانیان در عصر هوش مصنوعی مستلزم دسترسی آزاد به منابع آموزشی و پلتفرم‌های جهانی است. رفع فیلتر youtube اقدامی لازم برای درخشش ایرانیان در عصر هوش مصنوعی است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۲:۱۸

اسفندیار خدایی

اسفندیار خدایی دکترای مطالعات آمریکا از دانشگاه تهران، تحلیل‌گر سیاست خارجی و روابط بین‌الملل و از چهره‌های فعال رسانه‌ای و سیاسی است. او نویسنده چند کتاب و مقاله پژوهشی به زبان انگلیسی درباره تحریم‌های ایران در روابط آمریکا و چین است که در آلمان، چین و آمریکا منتشر شده‌. در سال ۱۳۹۰ مجله «آمریکاشناسی» را در دانشگاه تهران منتشر کرد و خود مدیرمسئول و صاحب‌امتیاز آن بود.

اسفندیار خدایی از فعالان محیط‌زیست و کوهنوردی است و عکس‌هایش از طبیعت در رسانه‌ها منتشر شده.

#اسفندیار_خدایی #اسفندیار_خدائی

اسفندیار خدایی
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۰:۳۰

لینک مقاله در مجله Modern Diplomacy: 

https://moderndiplomacy.eu/2025/05/17/six-reasons-why-trumps-iran-negotiations-have-a-greater-chance-of-success/

By: Esfandiar Khodaee

 

The 2015 Iran nuclear negotiations ultimately resulted in the fragile Joint Comprehensive Plan of Action (JCPOA). While the deal initially raised hopes for sanctions relief, normalized relations between Iran and the West, and resolving the nuclear disputes, it proved short-lived and failed to meet objectives. Structural weaknesses, persistent distrust, and opposition from key stakeholders undermined the agreement. President Trump’s withdrawal from the JCPOA in 2018 reignited tensions between Tehran and Washington, pushing the Middle East to the brink of successive crises.

Today, however, six key factors differentiate the current round of negotiations from the 2015 process and increase the likelihood of a more successful and durable agreement. The shift from a multilateral to a bilateral framework, Trump’s personal motivation to cement a diplomatic legacy, the evolving regional power balance following the October 7 attacks and subsequent conflicts in the region, as well as changing positions among key players—including Israel, the U.S. Congress, and the Arab states of the Persian Gulf—all create a more favorable environment for a deal. Given these dynamics, the current negotiations have a higher probability of success and may yield an agreement that is both more effective and more sustainable than the JCPOA.

 

  1. U.S.-Iran Bilateral Talks Offer Greater Prospect of Agreement Than the P5+1 Format

Unlike the 2015 JCPOA, which involved six world powers alongside Iran, the 2025 negotiations between Trump and Tehran are fundamentally bilateral, with Oman serving only as a mediator. As a neutral party with no direct geopolitical rivalry with either the U.S. or Iran, Oman’s role enhances the likelihood of productive discussions.

The 2015 JCPOA suffered from a fundamental structural flaw: its asymmetrical design. Iran offered substantial nuclear concessions, and the U.S. responded with sanctions relief. Meanwhile, China, Russia, and the European powers—despite benefiting economically from lifted sanctions—assumed no meaningful obligations and contributed little of substance. In essence, the agreement functioned as a bilateral Iran-U.S. deal, with the rest of the P5+1 adding diplomatic theater rather than strategic value. The current format, shaped during the Trump era and facilitated by Oman, rectifies this imbalance by narrowing the negotiation to the two principal stakeholders. This streamlined, bilateral framework enhances efficiency, focus, and equity, significantly improving the prospects for a durable agreement.

Multilateral negotiations are inherently complex. Divergent national interests among major powers like China, Russia, the U.S., and the European powers often create conflicting priorities, complicating consensus-building. The more actors involved, the more challenging it becomes to align national interests, manage diplomatic sessions, counter obstructionist influences, and maintain confidentiality—challenges that opponents of the deal, such as Israel, have previously exploited to derail progress.

In contrast, a streamlined, direct, and focused bilateral approach minimizes these risks and external interventions. The absence of multiple conflicting agendas makes coordination easier and accelerates the negotiation process. Consequently, Trump’s bilateral talks with Iran are likely to progress more swiftly and with greater clarity than the JCPOA discussions.

 

  1.  Trump Seeks a Diplomatic Legacy, Not War

Trump is primarily driven by strategic goals as well as personal ambitions rather than ideological disputes. His focus remains on economic issues, trade disputes with China and others, territorial ambitions such as the annexation of Greenland an Canada, immigration concerns, and resolving ongoing crises in Ukraine and Gaza. Iran is not a top priority on his agenda—it is merely one item on a long list of objectives

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۶:۴۶

اسفندیار خدایی

دکتر اسفندیار خدایی

مذاکرات ۲۰۱۵ با سختی‌های فروان در نهایت به توافق شکننده برجام انجامید. این توافق امیدهایی در زمینه رفع تحریم‌ها و عادی‌سازی روابط ایران با جهان غرب ایجاد کرد، اما دوامی نداشت و هرگز به اهداف خود نرسید. برجام به‌دلیل ضعف‌های ساختاری، فشارهای مخالفان برجام و تداوم بی‌اعتمادی میان طرفین، در نهایت ناکام ماند. با خروج ترامپ از این توافق، تنش‌ها میان تهران و واشنگتن بار دیگر اوج گرفت و منطقه خاورمیانه در آستانه بحران‌های پیاپی قرار گرفت.

در این نوشتار به مقایسه مذاکرات برجام با مذاکرات اخیر ترامپ با ایران می‌پردازیم. برخلاف فضای سنگین و پرچالش برجام، امروز شش عامل مهم، مسیر توافق جدید را هموارتر کرده و به توافق احتمالی شانس بیشتری بخشیده است. از ماهیت دوجانبه‌ مذاکرات جدید و انگیزه شخصی ترامپ برای ساختن میراثی دیپلماتیک، گرفته تا تغییر موازنه قدرت در منطقه پس از حملات هفت اکتبر و تحولات غزه، لبنان و سوریه و تغییرات در مواضع بازیگران کلیدی چون اسرائیل، کنگره آمریکا و کشورهای عرب حوزه خلیج‌فارس – همگی به نفع توافق جدید عمل می‌کنند. با توجه این دلایل، پیش‌بینی می‌شود، این مذاکرات آسانتر به نتیجه برسد و توافق احتمالی، موثرتر و پایدارتر از برجام باشد.

 

۱. مذاکرات دوجانبه ایران و آمریکا احتمال موفقیت را افزایش داده.
برخلاف برجام سال ۲۰۱۵ که با مشارکت شش قدرت جهانی و ایران صورت گرفت، مذاکرات ۲۰۲۵ میان ترامپ و ایران دوجانبه است و عمان تنها نقش میانجی را ایفا می‌کند. عمان نه رقیب ایران است و نه آمریکا، و همین بی‌طرفی شانس موفقیت مذاکرات را افزایش داده است. در مذاکرات چندجانبه برجام، تضاد منافع و رقابت میان قدرت‌هایی چون چین، روسیه، آمریکا و اروپا روند مذاکرات را پیچیده می‌کرد. بطور کلی در مذاکره و معامله هرچه تعداد بازیگران بیشتر باشد، هماهنگی و مدیریت جلسات گفتگو، هم‌راستا کردن منافع ملی و مقابله با دخالت‌های مخالفان مذاکره، بیشتر می‌شود و جزئیات گفتگوها محرمانه نمی‌ماند و موجب حاشیه‌سازی و بروز سوء تفاهمات و اختلال در مذاکرات می‌شود. در چنین شرایطی، مخالفان توافق – مانند اسرائیل – فرصت بیشتری برای تأثیرگذاری و ایجاد مانع از طریق نفوذ در برخی مذاکره‌کنندگان پیدا می‌کنند. اما گفت‌وگوی متمرکز و مستقیم دوجانبه، این خطرات و مداخلات را به حداقل می‌رساند. لذا انتظار می‌رود مذاکرات دوجانبه اخیر ترامپ و ایران با سرعت بیشتری به پیش رود و به هدف نزدیک‌تر شود.

۲. ترامپ به دنبال میراثی ماندگار است، نه جنگ
ترامپ بیشتر به اهداف راهبردی خود فکر می‌کند تا جنگ‌های ایدئولوژیک. تمرکز او بر اقتصاد، منازعه تجاری با چین و سایر قدرتهای اقتصادی، الحاق کانادا و گرینلند به خاک آمریکا، مسئله مهاجران و مسائلی چون خاتمه دادن به جنگ اوکراین و بحران غزه است. ایران اولویت ترامپ نیست بلکه فقط یکی از بندهای فهرست بلندبالای دغدغه‌های بلندپروازانه اوست. ترامپ از تجربه تلزیخی جنگ پرهزینه جرج بوش پسر در عراق درس گرفته و نمی‌خواهد آمریکا را وارد جنگی فرسایشی با ایران کند. او در سال ۲۰۱۸ در دانشگاه میشیگان گفت: «آمریکا هفت تریلیون دلار در خاورمیانه هدر داد، بدون هیچ فایده‌ای». اکنون در آخرین دور ریاست‌جمهوری، ترامپ می‌خواهد میراثی ماندگار بر جای بگذارد و در رویای آن است که خود را در ردیف بزرگ‌ترین رؤسای‌جمهور آمریکا قرار دهد. همچنین او چشم به جایزه صلح نوبل دارد و بر این باور است که پایان دادن به جنگ‌های غزه و اوکراین و توافق با ایران می‌تواند او را به این هدف برساند – همانند اوباما که در سال ۲۰۰۹ این جایزه را دریافت کرد. برخلاف تصورات اولیه، شخصیت خودمحور ترامپ کمتر تحت تأثیر لابی‌های صهیونیستی یا تندروهای جنگ‌طلب جمهوری‌خواه قرار می‌گیرد. او جسورانه آنچه را که به نفع آمریکای ترامپ تشخیص می‌دهد، دنبال می‌کند و کمتر تحت کنترل لابی‌ها و ارکان قدرت سنتی آمریکا قرار دارد و این امکان توفیق مذاکرات را افزایش می‌دهد.

۳. ایران توافق را بر جنگ ویرانگر و فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم‌های سازمان ملل ترجیح می‌دهد
جمهوری اسلامی ترجیح می‌دهد به توافقی دست یابد تا اینکه وارد جنگ با ترامپ شود و زیرساخت‌های هسته‌ای‌اش هدف قرار گیرد. چنین تقابلی نه‌تنها هزینه‌های اقتصادی، سیاسی و نظامی در پی دارد، بلکه با آسیب احتمالی به تاسیسات هسته‌ای کشور، قدرت چانه‌زنی آینده ایران

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۲:۰۵

اسفندیار خدایی خلاصه کتاب آیین زندگی دیل کارنگیخلاصه کتاب آیین زندگی دیل کارنگی How to Stop Worrying and Start Living

نوشته دیل کارنگی

✍ دکتر اسفندیار خدایی
این کتاب یکی از پرفروش‌ترین کتابهای قرن بیستم جهان است و راهکارهایی عملی برای مقابله با نگرانی و اضطراب ارائه می‌دهد. این کتاب با مثال‌های واقعی و پیشنهادهای ساده به خوانندگان کمک می‌کند زندگی شادی داشته باشند.

معرفی نویسنده
دیل کارنگی (Dale Carnegie) نویسنده و مدرس آمریکایی بود که در سال ۱۸۸۸ متولد شد و در سال ۱۹۵۵ درگذشت. او یکی از پیشگامان حوزه‌ی توسعه فردی و مهارت‌های ارتباطی است. کارنگی با ارائه‌ی کتاب‌ها و دوره‌های آموزشی، میلیون‌ها نفر را در سراسر جهان برای غلبه بر نگرانی، بهبود روابط اجتماعی و موفقیت در زندگی راهنمایی کرده است. معروف‌ترین آثار او شامل آیین زندگی (How to Stop Worrying and Start Living) و چگونه دوست بیابیم و در مردم نفوذ کنیم (How to Win Friends and Influence People) هستند.

🌿 کتاب آیین زندگی یکی از تأثیرگذارترین کتاب‌ها در زمینه‌ی خودیاری و غلبه بر نگرانی از ۱۹۴۸ تا کنون است. کارنگی در این کتاب با استفاده از مثال‌های واقعی و راهکارهای عملی، روش‌هایی برای مقابله با استرس و اضطراب ارائه می‌دهد. محتوای کتاب شامل راه‌های تمرکز بر لحظه حال، پذیرش واقعیت، کاهش فشارهای روانی و دستیابی به یک زندگی آرام‌تر و شادتر است.

🔹 چند جمله از بزرگان درباره‌ی این کتاب
نورمن وینسنت پیل (نویسنده‌ی کتاب قدرت تفکر مثبت):
«این کتاب مانند یک راهنمای نجات برای افرادی است که نگرانی‌های روزمره زندگی‌شان را از پا درآورده است. پیشنهادهای آن عملی و اثربخش‌اند.»
برایان تریسی (نویسنده و سخنران انگیزشی):
«دیل کارنگی در این کتاب اصولی را آموزش می‌دهد که اگر به‌درستی اجرا شوند، می‌توانند زندگی هر کسی را متحول کنند.»
استفان کاوی (نویسنده‌ی کتاب ۷ عادت مردمان مؤثر):
«آیین زندگی فقط یک کتاب نیست؛ یک فلسفه‌ی زندگی است که می‌تواند آرامش ذهنی و شادی را به ارمغان بیاورد.»
اپرا وینفری (مجری و نویسنده‌ی مشهور):
«این کتاب به من یاد داد چگونه نگرانی را کنترل کنم و با آرامش بیشتری زندگی کنم.»
کتاب آیین زندگی همچنان یکی از بهترین منابع برای کاهش استرس و داشتن زندگی متعادل‌تر محسوب می‌شود.

🔹 خلاصه‌ای از درس‌های مهم کتاب آیین زندگی (چگونه بر نگرانی‌های خود غلبه کنیم) به شرح زیر است:

۱. در لحظه زندگی کنید
گذشته را رها کنید و نگران آینده نباشید.
فقط روی امروز تمرکز کنید و کارهایی که در کنترل شماست را انجام دهید. نویسنده با حکایتهای کوتاه و جذاب واقعی و جذاب کمک می‌کتد که امروزمان را بسازیم و نگرن فردا نباشیم.

۲. نگرانی را عاقلانه تحلیل کنید
مشکل را مشخص کنید. بسیاری از نگرانی‌های ما ریشه در توهم دارند نه در واقعیت. اگر بطور علمی و عاقلانه مسئله را بررسی کنیم، لشکر ترس و توهم بر ما حاکم نمی‌شود.
اصلاً بدترین حالت ممکن را در نظر بگیرید. خود را برای پذیرش آن آماده کنید. سپس برای بهبود شرایط تلاش کنید.

۳. خود را مشغول نگه دارید
بیکاری و بی‌هدفی نگرانی را افزایش می‌دهد. با کارهای مفید، ذهن خود را از نگرانی دور کنید. بیکاری و خلاء، فضا را برای نگرانی فراهم می‌کند.


۴. از نظر دیگران نترسید
مردم بیشتر به مشکلات خود فکر می‌کنند تا به شما. حرف مردم شما را دچار ترس و تردید نکند. شما هیچ وقت نمی‌توانید همه را راضی کنید.
نگران قضاوت دیگران نباشید و زندگی خود را پیش ببرید.

۵. کارها را اولویت‌بندی کنید
وظایف مهم‌تر را مشخص کنید و روی آن‌ها تمرکز کنید. از کمال‌گرایی بیش از حد دوری کنید.

۶. مثبت‌اندیش باشید
به جای فکر کردن به مشکلات، روی راه‌حل‌ها تمرکز کنید. بجا تمرکز بر نداشته‌هایتان، داشته‌های خود را بشمارید و بخاطر آنها از خدا تشکر کنید. قدردانی و سپاسگزاری را تمرین کنید.

۷. استراحت و آرامش را جدی بگیرید
استراحت کافی داشته باشید تا ذهن شما خسته نشود. ریشه بسیاری از نگرانی‌ها فیزیکی و جسمی است. از تکنیک‌های تمدد اعصاب مانند تنفس عمیق و ورزش استفاده کنید.

۸. به دیگران کمک کنید
یکی از بهترین راههای مبارزه با نگرانی این است که به دیگران کمک کنید تا نگرانی‌های شما کمتر شود. فعالیت‌های اجتماعی و خیرخواهانه روحیه را تقویت می‌کند.

۹. واقعیت‌ها را بپذیرید
برخی مشکلات را نمی‌توان تغییر داد، پس باید آن‌ها را پذیرفت. نگرانی درباره مسائل غیرقابل کنترل، تنها باعث استرس بیشتر می‌شود. وقتی شما نمی‌توانید بعضی چیزها را تغییر دهید، پس خودتان را بیهوده عذاب ندهید.

۱۰. از انتقادها ناراحت نشوید
انتقاد بخشی از زندگی است، آن را شخصی نگیرید. از انتقادهای سازنده یاد بگیرید و بقیه را نادیده بگیرید.

این کتاب توصیه‌های ساده اما عمیقی ارائه می‌دهد که می‌تواند نگرانی و اضطراب را کاهش داده و کیفیت زندگی را بهبود بخشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۱:۲۸

نیویورک‌تایمز

ده سال پیش، زمانی که باراک اوباما، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، و دیگر رهبران جهانی با ایران برای محدود کردن برنامه هسته‌ای‌اش به توافق رسیدند، عربستان سعودی از این موضوع ناراضی بود.

مقام‌های سعودی آن توافق را «ضعیف» خواندند و گفتند این توافق تنها موجب جسورتر شدن رقیب منطقه‌ای‌شان، ایران، شده است. آن‌ها از خروج ترامپ از توافق چند سال بعد با شور و شعف استقبال کردند.

اکنون اما، در حالی که دولت دوم ترامپ سرگرم مذاکره با ایران بر سر توافقی است که شاید شباهت زیادی به توافق قبلی داشته باشد، نگاه عربستان به این موضوع کاملاً متفاوت است.
وزارت خارجه عربستان اخیراً بیانیه‌ای صادر کرده و ابراز امیدواری کرده است که این مذاکرات که با میانجی‌گری عمان در جریان است، موجب «تقویت صلح در منطقه و جهان» شود.

محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، حتی برادر خود، خالد بن سلمان، وزیر دفاع را به تهران فرستاد؛ جایی که با استقبال گرم مقامات ایرانی روبرو شد. خالد بن سلمان شخصاً نامه‌ای را به رهبر جمهوری اسلامی، آیت‌الله علی خامنه‌ای تحویل داد؛ کسی که بن‌سلمان زمانی او را با عبارت «از هیتلر هم بدتر» توصیف کرده بود.

چه چیزی تغییر کرده؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۰۴ ، ۲۳:۲۹

اسفندیار خدایی

دکتر اسفندیار خدایی

🌿 جمهوری اسلامی به نقطه‌ای رسیده که باید بین آرمانگرایی و واقع‌گرایی، یکی را انتخاب کند. اصولاً تصمیم‌گیری برای جمهوری اسلامی در موضوعات مهم همواره سخت بوده است. هنوز در موضوع ماهواره تصمیم مشخصی نگرفته‌ایم. تصمیم نهایی در موضوع حجاب هم در هاله‌ای از ابهام است. در موضوع هدفمندی یارانه‌ها هم همینطور. در سیاست خارجی نیز مشخص نکرده‌ایم که به دنبال سازگاری با واقعیت‌ها هستیم یا آرمانهایی همچون نابودی آمریکا و اسرائیل و شرق و غرب. اگر در پایان جنگ هشت‌ساله با عراق به درستی تصمیم به پایان جنگ گرفتیم، از آن به عنوان شکست تلخ یا جام زهر یاد می‌کنیم. اما سازگاری با طبیعت شکست نیست، بلکه پیروزی بر توهمات ایدئولوژیک را باید جشن گرفت.

🌿 اکنون زمان شکستن نفس و پذیرش اشتباهات گذشته است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۰۴ ، ۰۶:۰۶

صلاح‌الدین خدیو

 اسرائیل دیشب سوریه را شخم زد. جنگنده های این رژیم به اهدافی در دمشق، حما، حمص، تدمر حمله و پایگاه های هوایی و مراکز نظامی را بمباران کردند.

پیام واضح است: پس از سقوط اسد و خروج ایران از سوریه، ترکیه حق ندارد جای آن را پر کند. تل آویو دقیقا جاهایی را زده که قرار است محل پایگاه های نظامی احتمالی ترکیه باشند. نتانیاهو تصمیم گرفته که قبل از آنکه ترکیه جایش را گرم کند، از سوریه اخراجش نماید.

این اسرائیل، همان اسرائیل سابق نیست که می کوشید هر ضربه ای را با واکنشی صد مرتبه شدیدتر پاسخ دهد و ارزش افزودەی آن را خرج تقویت بازدارندگی خود نماید. تل آویو اکنون با تعریفی جدید از جنگ پیش دستانه، پیشاپیش به تهدیدات احتمالی و نه حتی لزوما فوری حمله و ابتدا به ساکن دکترین ضاحیه را در آنها پیاده می نماید.

با تضعیف محور مقاومت در ماه های اخیر، گفته می شد که ارتش ترکیه به عنوان یک نیروی نظامی قوی و بزرگ ترین ارتش ناتو، به رقیب جدید اسرائیل تبدیل خواهد شد.اما اسرائیل به ترکیه هشدار می دهد که پا را از گلیمش درازتر نکند. با این اوصاف می توان گفت دست کم تا مدتی اسرائیل تنها قدرت منطقەای خاورمیانه...👇

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۰۴ ، ۱۰:۴۱

اسفندیار خداییبا افزایش تنش‌ها در منطقه و تهدیدات پراکنده از سوی آمریکا، برخی رسانه‌ها درباره احتمال درگیری نظامی بین آمریکا و ایران گمانه‌زنی کرده‌اند، اما ۱۰ دلیل کلیدی از سوی رسانه‌ها و مراکز تحقیقاتی خارجی برای رد احتمال جنگ آمریکا با ایران مطرح شده‌اند که در این اینفوگرافیک آن‌ها را مشاهده می‌کنید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۰۴ ، ۰۰:۲۹

اسفندیار خدایی

توهم توطئه

دکتر اسفندیار خدایی 

خودشون شاه رو بردن و خمینی رو آوردن، هر وقت هم بخوان بساط جمهوری اسلامی رو جمع می‌کنن، مردم کاره‌ای نیستن. قالیباف رئیس‌جمهوره، خیالتون راحت! از قبل تعیین شده. از اول معلوم بود که برنامه‌شون پزشکیانه، انتخابات یه فیلم بود.

یازده سپتامبر کار خود آمریکا بود. کرونا هم کار آمریکا بود. حمله عراق به ایران هم کار آمریکا بود. حوزه علمیه قم رو انگلیسی‌ها تاسیس کردند. همه چیز جمهوری اسلامی دست روس و انگلیسه. کارگردان اصلی اونان که پشت پرده تصمیم می‌گیرن. اونا دستور میدن کی بیاد، کی بره، کی بمیره، کی نمیره.

ادعاهای بالا درست هستند یا غلط؟ نمی‌دانم. شما هم خودتون رو اذیت نکنید! مهم روش استدلال و طرز تفکری است که به سرعت و قاطعیت به نتایج ساده و عوام‌پسند بالا می‌رسه و با کمترین زحمت، علل و عوامل اصلی رو به حاشیه می‌بره و دفن می‌کنه.

مردم مبتلا به توهم توطئه، اراده خود را هیچ می‌پندارند و همه چیز را به قدرتهای موهوم حاکم و قدرتهای افسانه‌ای بیگانه نسبت می‌دهند.

توهم توطئه امکان کنشگری و نقش‌آفرینی را از مردم سلب می‌کنه وانگیزه حرکت و تفکر را از مردم سلب می‌کنه تا تسلیم حوادث بشن و قدر فرصتها رو ندونن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۰۴ ، ۰۰:۰۳

🌎 آیا مردم ایران از حمله آمریکا استقبال می‌کنند؟

🔹 مجری ادعا می‌کنه که اگر آمریکا به ایران حمله کند مردم ایران استقبال می‌کنند.

🌿 ببینید پاسخ دکتر محمد فاضلی جامعه شناس و استاد علوم سیاسی دانشگاه. تحلیلی واقع‌بینانه و علمی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۰۴ ، ۲۳:۲۷

نویسنده‌: جان مک گلان
🔹تارنمای هیل

بله! درست متوجه شدید. اگرچه دونالد ترامپ در قالب دوره دوم خود وارد کاخ سفید شده، با این حال تلاش‌هایی در جریان است تا وی برای دور سوم نیز در قدرت باشد! اگر فکر می‌کنید این سناریو غیرممکن است (قانون اساسی آمریکا مانع از این مساله است) باید بگوییم که شما تنها نیستید و افراد دیگری نیز هم‌نظر با شما هستند. با این حال، «استیو بنن» از استراتژیست‌های مطرح آمریکایی در رابطه با دوره سوم حضور ترامپ در قدرت، دیدگاه‌های خاص خود را دارد که این مساله موجب می‌شود تا ما سخن وی را نیز بشنویم. وقتی استیو بنن می‌گوید که طرحی در سر دارد، باید او را جدی بگیریم. همان‌هایی که او را در سال ۲۰۱۶ به دلیل حمایتش از ترامپ مسخره می‌کردند، وقتی ترامپ وارد کاخ سفید شد، شوکه بودند. اکنون استیو بنن یک نکته را برای همگان روشن می‌کند: دوره دوم حضور ترامپ در قدرت پایان بازی نیست، بلکه آن را صرفا باید مرحله بعدی یک طرح بزرگ در نظر گرفت!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۰۴ ، ۰۰:۴۰
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۰۴ ، ۲۰:۰۹

محمد آیت‌اللهی طباطبایی، دانشگاه هاروارد

منبع: فارن افرز

محمد آیت‌اللهی طباطبایی پژوهشگر مدرسه کندی دانشگاه هاروارد، دانشیار امور بین‌الملل در مدرسه حکمرانی و خدمات عمومی بوش در دانشگاه تگزاس A&M، و پژوهشگر مؤسسه سیاست‌گذاری بیکر در دانشگاه رایس است. او نویسنده کتاب حکومت دینی: سیاست اسلام در ایران است.

در یک سال گذشته، ایران با مجموعه‌ای از شکست‌ها روبه‌رو شده است. حماس و حزب‌الله، متحدان منطقه‌ای دیرینه‌ تهران، از سوی اسرائیل تضعیف شده‌اند. دولت بشار اسد در سوریه به‌طور ناگهانی و با شکوهی ویرانگر فروپاشید. بازگشت دونالد ترامپ به ریاست‌جمهوری آمریکا نیز نشانه‌ای از احیای سیاست «فشار حداکثری» است که از سال ۲۰۱۸ اقتصاد ایران را زمین‌گیر کرده بود. این چالش‌های پیش‌رو بسیاری از مقامات و تحلیل‌گران آمریکایی را به این نتیجه رسانده که جمهوری اسلامی با یک شکست استراتژیک مواجه است. ریچارد هاس، در مقاله‌ای در فارن افرز در ژانویه نوشت: «ایران ضعیف‌تر و آسیب‌پذیرتر از هر زمان دیگری در دهه‌های اخیر است، شاید از زمان جنگ ایران و عراق یا حتی انقلاب ۱۹۷۹.» بر اساس این دیدگاه، اکنون زمان مناسبی برای هدف قرار دادن تأسیسات هسته‌ای ایران یا گرفتن امتیازات اساسی در یک توافق جدید هسته‌ای فراهم شده است.

با این حال، جمهوری اسلامی این برداشت که اکنون بیش از هر زمان دیگری در برابر فشار آمریکا یا حمله اسرائیل آسیب‌پذیر است را قبول ندارد. از نگاه تهران

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۰۴ ، ۱۷:۰۰

اسفندیار خدایی کتاب The Tragedy of Great Power Politics یکی از مهم‌ترین آثار در حوزه روابط بین‌الملل است که جان مرشایمر، نظریه‌پرداز برجسته رئالیسم تهاجمی، در آن تلاش می‌کند منطق قدرت در سیاست جهانی را توضیح دهد. این کتاب به‌ویژه به این پرسش پاسخ می‌دهد که چرا رقابت میان قدرت‌های بزرگ اجتناب‌ناپذیر است و چرا صلح پایدار در نظام بین‌الملل تقریباً غیرممکن به نظر می‌رسد. مرشایمر با ارائه یک چارچوب نظری قوی و استفاده از شواهد تاریخی، نشان می‌دهد که قدرت‌های بزرگ همواره در جستجوی برتری نظامی و هژمونی منطقه‌ای هستند، زیرا تنها از این طریق می‌توانند امنیت خود را تضمین کنند. در دنیای امروز که رقابت آمریکا با چین و روسیه تشدید شده، نظریات این کتاب بیش از هر زمان دیگری اهمیت پیدا کرده‌اند.دیگران درباره این کتاب چه گفته‌اند؟
«مرشایمر با تحلیل‌های دقیق و مستند نشان می‌دهد که آرمان‌گرایی در سیاست بین‌الملل جایگاهی ندارد و قدرت‌های بزرگ صرفاً به دنبال منافع خود هستند.»Foreign Affairs
«این کتاب یک شاهکار در تحلیل روابط بین‌الملل است که سیاست خارجی ایالات متحده را از دریچه‌ای واقع‌گرایانه بررسی می‌کند.»The New York Times
«هرکس بخواهد سیاست قدرت‌های بزرگ را درک کند، باید این کتاب را بخواند.»Henry Kissinger

جان مرشایمر کیست؟
جان مرشایمر استاد علوم سیاسی در دانشگاه شیکاگو و یکی از مهم‌ترین نظریه‌پردازان مکتب رئالیسم تهاجمی (Offensive Realism) در روابط بین‌الملل است. او علاوه بر The Tragedy of Great Power Politics، کتاب‌های مهمی مانند Why Leaders Lie و The Israel Lobby and U.S. Foreign Policy را نوشته است. دغدغه اصلی مرشایمر این است که نشان دهد قدرت‌های بزرگ چگونه در رقابتی بی‌پایان برای حفظ و گسترش نفوذ خود عمل می‌کنند. او همچنین منتقد سیاست خارجی ایالات متحده در خاورمیانه و اروپا بوده و معتقد است که آمریکا باید از جاه‌طلبی‌های بیش از حد جهانی پرهیز کند و بر حفظ قدرت خود تمرکز داشته باشد.

🔹 خلاصه کتاب
۱. اصول رئالیسم تهاجمی
مرشایمر در این کتاب نظریه رئالیسم تهاجمی را مطرح می‌کند که بر این باور است که آنارشی حاکم بر نظام بین‌الملل باعث می‌شود قدرت‌های بزرگ همواره در تلاش برای افزایش قدرت خود باشند. برخلاف رئالیسم تدافعی که ادعا می‌کند دولت‌ها فقط برای حفظ امنیت خود اقدام می‌کنند، مرشایمر معتقد است که قدرت‌های بزرگ برای تضمین امنیت خود به دنبال هژمونی منطقه‌ای و کاهش قدرت رقبای بالقوه هستند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۰۴ ، ۰۱:۴۷

اسفندیار خدایی اسفندیار خدایی

دکترای مطالعات آمریکا از دانشگاه تهران

 سالهاست که مرگ بر آمریکا، نه در شعار، بلکه در عمل، و نه در سیاست خارجی، بلکه در تمام عرصه‌های داخلی و خارجی، محور سیاستهای جمهوری اسلامی است و بر تمام شئون زندگی ما از مدرسه و مسجد تا مجلس و رسانه و دانشگاه سایه افکنده است؛ و آمریکاستیزی اصلی‌ترین معیار انتخاب مسئولان و ملاک تعیین دوستان و دشمنان داخلی و خارجی‌مان بوده است. متقابلاً آمریکا نیز در دشمنی با جمهوری اسلامی سنگ تمام گذاشته و از هیچ فرصتی برای ضربه زدن به کشورمان مضایقه نکرده است. به عنوان نمونه، تحریمهای آمریکا پس از خروج ترامپ از برجام، به گفته محمدجواد ظریف، بیش از یک هزار میلیارد دلار بر اقتصاد ایران آسیب وارد کرده است. خسارت تحریمهای آمریکا قبل از توافق برجام نیز همین حدود برآورد شده است. جالب است بدانید کل بودجه عمرانی کشور در سال ۱۴۰۰ حدود یکصد و چهار هزار میلیارد تومان بود که با محاسبه دلار سی هزار تومانی می‌شود کمتر از سه و نیم میلیارد دلار. حالا این رقم را مقایسه کنید با خسارت دو تریلیون دلاری تحریمهای آمریکا تا عمق این خسارتها را دریابید. بعلاوه خسارتهای جنگ روانی و تبلیغاتی ایران‌هراسی، آسیب تحریمها به بیماران و کودکان، بیکاری جوانان و فروپاشی خانواده‌ها و فقر و فساد و فحشاء، فرار مغزها، و تبعات فسادآور دور زدن تحریمها و محدودیتهای علمی و تکنولوژیکی و حتی چراغ سبز آمریکا به صدام حسین در حمله عراق به ایران پس از تسخیر سفارت آمریکا و خسارتهای مالی و جانی فراوان این جنگ هشت ساله را هم در نظر بگیرید.

 

 در این جدال نابرابر مقابل آمریکا، هزاران میلیارد دلار خسارت دیده‌ایم و ارزش پولمان بیش از چهار هزار برابر کاهش یافته و بیشتر جمعیت کشورمان به زیر خط فقر رفته است و بهترین دوران سرمایه انسانی جمعیت جوان کشور برای توسعه، تلف شده است. راستی جمهوری اسلامی چه خسارتهایی به اقتصاد و دولت و ملت آمریکا وارد کرده؟ ادامه این راه به زیان کدام طرف این درگیری است و کدام به سمت پرتگاه نزدیک می شود؟ آیا واقعاً راه سومی جز ادامه آمریکاستیزی یا تسلیم خفت بار وجود ندارد؟ آیا آمریکا و جمهوری اسلامی ناچارند که این جدال ایدئولوژیک را تا انتها یعنی تا نابودی یکی از طرفین ادامه دهند؟ خیر، اصولاً هنر سیاست به این است که بن بست موجود را بشکند و راه سومی بیابد یا بسازد و با بهره‌گیری از تجربیات سایر ملتها، حصار دوگانه جنگ نابرابر و تسلیم حقارت‌آمیز را بشکند. تعریف سیاست به این است که بیشتر ضربه بزنیم و کمتر ضربه بخوریم بلکه دشمنی خسارت بار را به رقابت و فرصتی برای رشد و پیشرفت تبدیل کنیم. ساعتی تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت است.

 

 آمریکاستیزان بخشی از واقعیتها را بخوبی می‌بینند، اما بخشی را نادیده می‌گیرند یا بی‌اهمیت و طبیعی و بدیهی قلمداد می‌کنند. آنها بدرستی مو را از ماست می‌کشند، اما کوه را از کاه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۰۳ ، ۱۱:۴۱

مایکل نایتز و حمدی مالک

۱۱ مارس ۲۰۲۵

از زمان انقلاب ۱۹۷۹، ایران شبکه‌ای از نیروهای نیابتی و متحدان را در سراسر خاورمیانه ایجاد کرده است. برای سال‌ها، این استراتژی موفقیت‌آمیز بود. محور مقاومت تحت رهبری تهران به تدریج در عراق، لبنان و سوریه نفوذ پیدا کرد و علیه اسرائیل و ایالات متحده موضع گرفت. در سپتامبر ۲۰۱۴، نیروهای حوثی تحت حمایت ایران، بزرگ‌ترین شهر یمن را تصرف کردند. پس از آن، یک نماینده مجلس ایران به‌طور افتخارآمیز اعلام کرد که دولتش کنترل چهار پایتخت عربی را در اختیار دارد: بغداد، بیروت، دمشق و صنعا.

اما رویدادهای سال گذشته نظم منطقه‌ای را دگرگون کرده‌اند. امروز، ایران تا حد زیادی کنترل خود بر دو مورد از این چهار پایتخت را از دست داده است. جنگ اسرائیل در لبنان ضربه شدیدی به حزب‌الله، گروه شبه‌نظامی مورد حمایت تهران، وارد کرده است. در دسامبر، نیروهای سنی تحت حمایت ترکیه، کنترل دمشق را از رژیم اسد، متحد ایران، گرفتند. اکنون، جمهوری اسلامی وحشت دارد که یک دومینوی دیگر سقوط....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۰۳ ، ۰۹:۵۵

 دکتر اسفندیار خدایی
خروج محمدجواد ظریف از دولت مسعود پزشکیان یکی از مهم‌ترین تحولات سیاسی اخیر ایران است. ظریف که سال‌ها چهره شاخص دیپلماسی جمهوری اسلامی بود، نه‌تنها در مذاکرات هسته‌ای نقشی کلیدی داشت، بلکه در تعاملات منطقه‌ای و بین‌المللی ایران نیز تأثیرگذار بود. این تحول چه تأثیری بر سیاست خارجی ایران، جایگاه دولت پزشکیان و آینده اصلاح‌طلبان خواهد داشت؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۰۳ ، ۰۰:۱۰

نویسنده:  Jianlu Bi
منبع: Foreign Policy in Focus

دیدار ولادیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، با رئیس‌جمهور ترامپ در کاخ سفید به یک "مشاجره پرتنش" در دفتر بیضی تبدیل شد. ترامپ و معاون رئیس‌جمهور، جی. دی. ونس، به شدت از رویکرد زلنسکی انتقاد کردند و ترامپ او را متهم کرد که "با جنگ جهانی سوم بازی می‌کند". در این میان، زلنسکی نگرانی‌های خود را درباره عدم پایبندی به توافقات با روسیه و لزوم تضمین‌های امنیتی بیشتر برای اوکراین مطرح کرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۰۳ ، ۲۳:۱۳

 اسفندیار خدایی
آمریکا برای ما فقط یک کشور خارجی نیست؛ بلکه یک موضوع دینی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است که در زندگی و خانه و مدرسه و مسجد و رسانه و حتی سر سفره ما حضور دارد. برخی عاشق آمریکائیم و آن را الگو می پنداریم برخی از آمریکا متنفریم و مرگ بر آمریکا را شعار ملی می‌دانیم. نفرت و عشق آمریکاستیزان و آمریکاپرستان برای آنها سرگرمی و ابزار شهرت و قدرت است اما برای ملت ایران مسئله زندگی است. سرنوشت هیچ ملتی بیش از ملت ایران به تصمیم سیاستمداران آمریکا وابسته نیست. تصمیم آنها ارزش پول ملی ما را بالا و پایین می برد، زندگی ما را شخم می زند و شرافت و عزت ما را بازیچه می‌گرداند. مردم ترکش خمپاره‌های این جنگ اقتصادی را در زندگی خود می‌بینند و صدای زوزه گلوله‌های تحریم، که سینه جوانان و کودکان و بیماران را می‌شکافد را می‌شنوند و جای خالی هزاران میلیارد دلاری که در این راه قربانی می‌شود را احساس می‌کنند.

🌿 در این جدال، آمریکاستیزان و آمریکاپرستان کمترین آسیب را می‌بینند. آنها از دور نظاره‌گر و سرگرم توهمات آمریکاشناسی خود هستند. گرچه در زمینه کاری خود نیازی به کسب تخصص نمی بینند اما در زمینه آمریکاشناسی، خود را متخصص می‌دانند. گاهی بخوبی مو را از ماست می کشند و ریزترین مشکلات یا محسنات آمریکا را می‌بینند، اما تفاوت کاه و کوه را تشخیص نمی‌دهند. نیازی به مطالعه تاریخ آمریکا نمی‌بینند و چوبی که در آستین ملت فرو رفته را احساس نمی‌کنند. آنها مسئله آمریکا را به عشق و نفرت خلاصه می‌کنند. خود در برج عاج نشسته به راحتی به دیگران برچسب ترسو، مزدور آمریکا و یا مرتجع و مزدور حکومت می‌زنند. آنها در مناظرات و گفتگوها به آسانی بحث را منحرف و آب را گل‌آلود می‌کنند و همواره با شواهد عجیب و غریبی ثابت می‌کنند که فقط آنها آمریکا را می‌شناسند. منافع ملی ما قربانی توهمات این دو گروه می‌شود. خطر آمریکاپرستانِ کمین‌کرده از آمریکاستیزانِ در قدرت، کمتر نیست.

🌿 آمریکاپرستان و آمریکاستیزان در یک نقطه با هم اشتراک دارند و آن اینکه آمریکا در مرکز کائنات است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۰۳ ، ۲۰:۱۷
ایران و پیام‌های مثبت و منفی برخورد تند ترامپ با زلنسکی

✍ دکتر اسفندیار خدایی
🔹 خبرآنلاین

🌿 جلسه‌ای که میان دونالد ترامپ، ونس معاون او، و زلنسکی برگزار شد، به یکی از پرتنش‌ترین و بحث‌برانگیزترین لحظات تاریخ سیاست معاصر تبدیل شده است. این رویداد، که به‌طور زنده از تلویزیون پخش شد، به تعبیر روزنامه ایندیپندنت، «این اتفاق در تاریخ شوک‌آورترین و بیرحمانه‌ترین اتفاق سیاسی در پخش زنده» بود. «این لحظه‌ای بود که یک ملت از نقشه جهان محو شد. این اتفاق فراتر از مرزهای اوکراین رفت و نقطه عطفی در تاریخ اروپا بود. زلنسکی کوچک‌قامت برای حیات خودش و کشورش شجاعانه جنگید اما از کاخ سفید اخراج شد.»

🌿 مدودف رئیس‌جمهور سابق روسیه سرخوش از این اتفاق بزرگ نوشت: «این خوک کثیف و بی‌ادب (زلنسکی) بالاخره در کاخ سفید سیلی محکمی خورد. ترامپ به درستی می‌گوید رژیم کی‌یف در حال قمار با جنگ جهانی سوم است.» اما نانسی پلوسی، رئیس سابق مجلس نمایندگان آمریکا، این ماجرا را «شکستی برای ترامپ» خواند و مدعی شد که او «خود را در برابر مردم جهان در کنار پوتین قرار داد.» برخی رهبران اروپایی نیز واکنش نشان دادند. جوزپ بورل، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا، این جلسه را «نمایشی شرم‌آور» خواند که «به دور از جایگاه یک رئیس‌جمهور آمریکا» بود.

🌿 امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، حمایت قاطع خود از اوکراین را اعلام کرد، درحالی‌که رهبران اسپانیا و لهستان نیز بر ادامه حمایتشان از کی‌یف تأکید کردند. وزیر امور خارجه آلمان نیز گفت:  این رسوایی روشن کرد که نظم باید بیش از هر زمان دیگری در برابر قدرتهای قوی تر محافظت شود. استارمر نخست وزیر انگلستان هم بدون اشاره به این جلسه بر حمایت از اوکراین تاکید کرد.

🌿 این رویداد یک پیام جدی برای متحدان و مخالفان آمریکا داشت. متحدانی همچون تایوان و کره جنوبی باید در مورد میزان اتکای خود به آمریکا تجدیدنظر کنند، درحالی‌که حکومت چین و جمهوری اسلامی این را نشانه‌ای از بی‌ثباتی در سیاست خارجی واشنگتن خواهند دانست. اما در میان متحدان آمریکا فقط یک استثناء وجود دارد که ترامپ بعید است به او پشت کند و آن اسرائیل است که با وجود لابی قدرتمند اسرائیل نفوذ گسترده¬ای بر دولت ترامپ دارد. شاید اگر اوکراین هم چنان لابی پرنفوذی داشت جلسه دیشب به گونه‌ای دیگر پیش می‌رفت.

🔹 فرصت‌ها و تهدیدها برای ایران
این اتفاق پیام‌های متناقضی برای ایران به همراه دارد. از یک طرف اینکه آمریکا پشت یک متحد خود را خالی کرده و این صحنه خوشایندی برای مسئولان ایرانی است. اما اگر آمریکا و روسیه رابطه‌ای نزدیک‌تر برقرار کنند، کشورمان در موقعیت پیچیده‌ای قرار می‌گیرد. روسیه ممکن است از ایران به عنوان یک کارت برای تامین منافع خود استفاده کند. جمهوری اسلامی باید روابط با روسیه و دیگر قدرت‌ها را به‌طور راهبردی مدیریت کند و اجازه ندهد دشمتی دائمی و ایدیولوژیک با آمریکا، کشورمان را در دام روسیه و چین گرفتار کند. چرا این قدرتها بر اساس منافع خود عمل می‌کنند، نه دعواهای ایدیولوژیک.

🔹 ترامپ و پوتین بر سر ایران هم معامله می‌کنند؟
برخی تحلیل‌ها مدعی هستند آمریکا و روسیه پشت پرده با هم معامله کرده‌اند. آمریکا اوکراین را قربانی می‌کند و روسیه مثل همیشه هم مثل همیشه پشت ایران را خالی خواهد کرد تا با دست پر از جنگ نفس‌گیر اوکراین خارج شود. لکن باید به این نکته توجه داشت که اوکراین به‌طور کامل وابسته به قدرت‌های غربی و آمریکا در جنگ با روسیه است. در حالی که ایران، استقلال عمل بیشتری در سیاست‌های خود دارد. هرچند ممکن است اتحاد میان روسیه و آمریکا تهدیدی برای ایران باشد، اما ایران هیچ‌گاه به‌طور کامل تحت نفوذ روسیه قرار نداشته است.

🌿 روسیه حتماً از رابطه با ایران به‌عنوان یکی از ابزارهای خود در تعاملات بین‌المللی استفاده می‌کند، اما بر ایران نفوذی مشابه آمریکا بر اوکراین، ندارد و پوتین نمی‌تواند رفتاری مشابه زلنسکی با مثلاً رئیس‌جمهور پزشکیان داشته باشد. اما این را باید بدانیم که با فرض اینکه پوتین چنان نفوذی داشته باشد بعید است از ترامپ جوانمردتر باشد.

🌿 به‌ویژه بعد از جنگ اوکراین، روسیه در جایگاهی نیست که بتواند همانند رفتار آمریکا با اوکراین با ایران نیز همانگونه برخورد کند. بلکه در جنگ اوکراین این روسیه بود که به تجهیزات و پهبادهای ایران نیاز داشت. گرچه بعد از سقوط بشاراسد در سوریه و ضرباتی که متحدان ایران در جنگ با اسرائیل دیده‌اند شرایط تغییر کرده، اما همچنان روسیه در چنان شرایطی نیست و در سوریه خود نیز بازنده بوده است.

🌿 اتفاقی که در آن شب طوفانی در کاخ سفید رخ داد نه اولین و نه آخرین اتفاق از این قبیل است. قدرتهای بزرگ برای منافع خود همواره بر سر قدرتهای کوچکتر معامله کرده‌اند و معامله خواهند کرد.

منبع👇
Khabaronline.ir/news/2032155

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۰۳ ، ۱۴:۱۷